« شيوه دفاع از ولايت!آشنايي با سواد رسانه اي! »

به همين دليل!

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام بهمن, 1396

 شرايط دست به دست هم داد و با جمع كوچكي از خوبان، بدون تصميم قبلي راهي مركز استان شديم. همايش كه تمام شد نزديك اذان ظهر بود. نظر سنجي انجام شد، كفه ترازو به نفع ما بالا ماند و برخلاف معمول، چهارشنبه  راهي گلزار شهداي اصفهان شديم.

چند ماهي بود حسابي دلتنگ بودم. ضمن برنامه ريزي، شرايط مهيا نمي شد. بعد از نمازي مختصر مفيد، همراهان روي چمن حلقه كوچكي تشكيل دادند و خوراكي هايشان را رونمايي كردند تا چند دقيقه اي استراحت كنند. بر خلاف ميلم جمع را ترك كردم و با يكي از همراهان رفتيم براي قدم زدن. چند دقيقه اي كه گذشت، يكي دو نفر از طلاب همراه شدند و از سوالاتشان غافلگير شدم.

- استاد چرا قدم مي زنيد و جايي توقف نمي كنيد؟
عادت هميشگي است. شهر خودمان هم معمولا صبح جمعه مي روم كه خلوت باشد و راحت قدم بزنم. گلزار شهدا كه قدم مي زنم مي فهمم همه مشكلات دنيا كوچك است و بچگانه. كجا توقف كنم عزيزم. چه فرقي بين اين مزارها است. از هيچكدام شناختي ندارم، با هيچكدام فاميل نيستم. بر چه اساسي تفاوت قائل شوم؟
همه شهيدند و والا مقام.

- استاد چرا عكس خانم هاي شهيد هم بالاي سر مزارشان نصب شده؟ مرد و زن رفت و آمد دارند  بد نيست؟
نمي دانم. شخصا با گذاشتن عكس محجب براي پروفايل، تصوير برداري از مراسم بانوان و انتشار چهره هاي واضح در فضاي مجازي مخالفم. ولي اينجا حقيقت دنيا است. كسي كه اينجا مي آيد حرمت شهيد مي داند. عكس ها محجبه اند. فقط كسي كه اينجاست مي بيند. نگاهشان كني مي فهمي زنان هم پا به پاي مردان در انقلاب و حفظ اسلام نقش داشته اند. به نظرت اينجا كسي به مزار شهيدي از سر جنسيت نگاه مي كند؟

استاد چرا دلتان براي گلزار شهدا تنگ مي شود؟
لبخندي زدم.  چند نفر بوديم؟ چند نفر از جمعمان را مي بيني؟-  هيچكدام استاد-  اينجا خودش شهر است. خيابان بندي دارد. قطعه بندي دارد. سالن دارد. مسجد دارد. فروشگاه دارد. به ازاي هر پرچم يك جوان مردم اينجا آرميده است. خواندن سنگ قبر مكروه است ولي همه را مي خوانم فقط سنشان را. 17 ساله هم مي بينم. بيشترشان دهه بيستي.  از قداست حرفي نميزنم. اين ها هم مثل ما اهدافي داشته اند مهندس و دكتر شدن، فرزند و… همه را رها كردند. براي چه؟ 
قبري را نشانه رفتم ؛ چند دقيقه از دور فقط ايستاديم و نگاه كرديم. پيرمرد با زحمت قدم بر مي داشت. كنار مزاري توقف كرد. ظرف هاي آبش را زمين گذاشت. بوته را از گلدان كوچكتر جدا و در گلدان بزرگتر كاشت. آبش داد. سنگ مزار را شست و نشست؛ چه نشستني. عزيزم اسلام و قرآن به كنار، انسانيت مي گويد؛  پا گذاشتن روي هدفشان بماند حداقل بعد از مرگ اين پيرمرد و پيرزن ها.

مادر شهيد

نوشته شده توسط: صداقت/ 22 بهمن 1396

 

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مریم [عضو]
5 stars

خنده داره که جواب کامنت دیدتو تو بازدیدم میدم:)
سلاااام عزیزم
معمولا خیلی وقت نمیشه به بلاگای دوستان سر بزنم
خدا رو شکر امروز توفیق داشتم زود به زود بیام و مطالب قشنگ و دلنشینتو بخونم
نمیدونم موقع خوندن این پست باید چه حسی داشته باشم اما بهر حال من دل به دلت دادم و دلتنگ شدم و چشمم خیس شد.

1396/12/03 @ 01:35
پاسخ از: صداقت...! [عضو] 

سلام و احترام خانم … عزیز
اتفاقا خیلی هم جالبه و درست:)
این از خوش اقبالی ماست. بزرگوارید. موجب افتخار ماست.
متشکرم. دلتون آسمونی.
از حضور ارزشمند شما سپاسگذارم
در پناه حق

1396/12/04 @ 22:07
نظر از: . [بازدید کننده]
.
5 stars

سلام استاد
چند وقت پیش با یه وصیت نامه شهید مواجه شدم. فقط یه جمله اش یادم مونده: ما با شهادتمون، دِینمون رو به شهدا ادا کردیم، مراقب باشید شما مدیون شهدا نمونید!

پ. ن: شهادت! وظیفه سنگینیه! مثل یه مهر قبول پای کارنامه زندگی!
نمیدونم شدنیه یا نه! خدا کنه بشه که دینمون رو ادا کرده باشیم.

1396/11/24 @ 03:27
پاسخ از: صداقت...! [عضو] 

سلام و احترام
بسيار زيبا و تامل برانگيز
خدا عاقبت همه ما را ختم به خير كند.
از حضور ارزشمند شما سپاسگذارم
در پناه حق
—————
بر من چه سخت مي گذرد اين غروب ها
جاي برادران غيورم چه خالي است!

1396/11/25 @ 22:43


فرم در حال بارگذاری ...