« الهی! | ارتباط سیره و سبک زندگی! » |
حکایت!
نوشته شده توسطصداقت...! 24ام شهریور, 1393موذنی تکبیر گفت و مردم به تعجیل روی به مسجد نهادند
و برای صف اول به هم سبقت می جستند.
ظریفی حاضر بود گفت:
و الله اگر موذن به جای «حی علی الصلوة» می گفت
«حی علی الزکوة » مردم در فرار از مسجد بر هم سبقت می جستند.
اندر لطایف روزگار/ علیرضا مرتضوی کرونی / ص124
سلام عزیزم.ممنون شما خوبید؟ ما که هنوز در جستجوی وسایل برده و گم شده ایم!!! شما چه خبر؟ مدرسه رفتی؟ کتابات رو خریدی؟ می خوای اینجا برات بخرم؟
پاسخ دادن:
سلاااااااام نازنینم
بد نیستم. بی خیال شید برید ضروریاش دوباره بخرید.
هیچ! نه بعد از ثبت نام دیگه نرفتم گفته بودن 23 زنگ بزنم شماره حساب بدن پول کتاب به حساب بریزم که نخوام برم. دیروز که زنگ زدم گفتن بیا حضوری در خواست بده بعدشم اومد بیا ببر. به مدرسه خودمونم گفتم که اگه میشه اونا که برا کتاب در خواست دادن میاد ی سری کتاب برا منم درخوا ست بدن برا اونا که فرقی نداره مرکز توزیع که یکیه منم که هنوز جایی درخواست ندادم. گفتن درخواستا ی ماه پیش رفته نمیشه. برم مدرسه جدید بگیرم منم ولش کردم. حالا کو تا امتحان! خبر میدم
سلام جالب بود ولی بهتر میتونست باشه
پاسخ دادن:
سلام دوست عزیز
اگر انتخاب حکایت ان شاء الله روزهای بعد.
اگر عمل به زکات کاری از دست ما ساخته نیست جز تذکر!
از حضور ظریف شما سپاسگزارم
در پناه حق
فرم در حال بارگذاری ...