« گویند رمز عشق مگوئید و مشنوید!الهی! »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 29ام شهریور, 1393

شخصی را که ادعای خدایی می کرد نزد خلیفه بردند.

خلیفه به او گفت: سال گذشته شخصی اینجا ادعای پیامبری می کرد فرمان دادیم اور ا بکشند!

گفت: خوب کرده ای چرا که ما او را نفرستاده بودیم!

اندر لطایف روزگار/ علیرضا مرتضوی کرونی/ ص 134

 

نظر از: مریم [عضو] 

سلام دوست عزیز احوالات چطوره مطلب زیبایی بود
برقرار باشی

پاسخ دادن:
سلام دوست عزیز و گرامی
الحمدلله اوضاع ما خوبست شما چطورید؟
زیبایی از درون حق گرای شماست
پاینده باشید
در پناه حق

1393/06/30 @ 12:55
نظر از: گفته ها و ناگفته های یک طلبه [عضو] 

سلام عزیزجان
خوبید ان شاالله؟
با پایان نامه در چه حالید؟
موضوع سخته یا سهله؟(لبخند)

پاسخ دادن:
سلام مهربان دوست
الحمدلله به احوالپرسی دوستان
موضوع: اساتید فرمودند سخته بدون پیشینه!
اما به یاری خدا دفاع شد.
در پناه حق

1393/06/29 @ 15:28


فرم در حال بارگذاری ...