« جزء ششم، پیام زندگی | جزء پنجم، پیام زندگی » |
حکایت!
نوشته شده توسطصداقت...! 12ام تیر, 1393پارسایی را دیدم بر کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو به نمی شد.
مدت ها در آن رنجور بود و شکر خدای عزوجل، علی الدوام گفتی.
پرسیدندش که شکر چه می گویی؟
گفت شکر آنکه به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی
زخم پلنگ= زخمی که از حمله پلنگ ایجاد شده باشد؛ علی الدوام= بی وقفه؛
مصیبت= گرفتاری، رنج، بلا؛ معصیت= گناه
گزیده گلستان سعدی، سید اکبر میر جعفری، ص 80
سلام دوست عزیزطاعات وعبادات قبول جالب بود
پاسخ دادن:
سلام دوست گرامی
از همه دوستان قبول درگاه حق
از حضور شما سپاسگذارم
در پناه حق
الحاقیات:
- 10396336867750863410.jpg - ضمیمه یافت نشد!
جوان مؤمن انقلابی
جوان مومنی كه مبانی جمهوری اسلامی و راه امام بزرگوار را عمیقا پذیرفته است امیدبخش ترین نیرویی است كه میتواند ملت ایران را در راه رسیدن به آروزهای بزرگش یاری برساند
پاسخ دادن:
با سلام
از حضور شما جوان انقلابی سپاسگذارم.
در پناه حق
سلام
پیام جالب بود
پاسخ دادن:
سلام علیکم
از حضورزیبای شما سپاسگذارم.
در پناه حق
فرم در حال بارگذاری ...