« هدیه روز طبیعت! | کس ندیدم که... » |
حکایت!
نوشته شده توسطصداقت...! 11ام فروردین, 1394اعرابی را نزد خلیفه بردند. او را دید بر تخت نشسته دیگران در زیر ایستاده.
گفت: «السلام علیک یا الله». گفت: من الله نیستم.
گفت: یا جبراییل گفت: من جبرائیل نیستم
گفت: الله نیستی، جبراییل نیستی پس چرا بر آن بالا رفته تنها نشسته ای؟ تو نیز به زیر آی و در میان مردمان بنشین
گزیده طنز عبید زاکانی/ ابوالفضل زرویی نصر آباد/ ص 26
چقد قشنگ!موفق باشی دوست عزیز
پاسخ دادن:
سلام
از ما فقط انتخاب است
از حضور شما سپاسگزارم
در پناه حق
1394/02/02 @ 17:10
سلام
حکایتهای جالب و زیبایی بود
موفق باشید
پاسخ دادن:
سلام و عرض ادب
از ما فقط انتخاب است زیبایی از نگاه زیبا پسند شماست
از حضور ارزشمند شما سپاسگزارم
در پناه حق
1394/01/18 @ 22:52
فرم در حال بارگذاری ...