« در این خانه بیائید و ببینید صفا را! | یک تیر و چهار نشان! » |
خدا را شکر که!
نوشته شده توسطصداقت...! 22ام مهر, 1393شهید خالد کریمی از رزمندگان اهل تسنن بود که ارادت خاصی به شیعیان داشت. در حین عملیاتی که برای آزاد سازی «گرگ تپه» و «دارلک» انجام دادیم به او گفت: چرا با اینکه تو سُنی هستی ولی به ما ارادت داری؟ او که بسیار نورانی شده بود گفت: خدا را شکر می کنم که آخر عمر توانستم با محبان علی علیه السلام زندگی کنم. در شهر دو قبرستان یکی عمومی و یکی مزار شهدای پاسدار وجود داشت. گفت: از شما خواهش می کنم که مرا کنار بچه های سپاه دفن کنید چرا که آنها را بسیار دوست دارم و امیدوارم از این طریق حضرت علی علیه السلام به فریادم برسد و مرا نجات دهد. پیک و خبر رسان ما بود. روز بعد برای انجام ماموریتی عازم شد و در راه با اصابت گلوله تک تیر انداز دشمن به وصال معشوق دست یافت. خودمان او را تشییع کرده و در مزار شهدای پاسدار به خاک سپردیم.
حرف های شنیدنی1 (پا به پای شهدا)/ موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت/ صص 38 و 39/ شهید خالد کریمی
با سلام و سپاس از زحمات و تلاش های شما
با تعیین جنسیت فرزند به صورت تضمینی!
منتظر بازدید و نظر شما هستیم.
پاسخ دادن:
سلام دوست عزیز
لطف دارید شما
بله مطلبتان را مطالعه کردم. موفق باشید
از حضور ارزشمند شما سپاسگزارم
در پناه حق
سلام بزرگوار
مطلب زیبایی بود
متشکرم
یا علی
پاسخ دادن:
سلام سادات عزیز
زیبایی از درون زیبا پسند شماست.
از حضور زیبا و لطیف شما سپاسگزارم
علی یارتان
در پناه حق
الحاقیات:
- 0.152360001312706521_taknaz_ir.jpg - ضمیمه یافت نشد!
فرم در حال بارگذاری ...