« بقا و زندگی! | برداشته ام هر آنچه باید بگذاشت!!! » |
لواشک حضرتی !
نوشته شده توسطصداقت...! 2ام خرداد, 1395مراسم ساعت 10 شب شروع می شد. با عجله راهی حسینیه شدیم. سخنران آقای عالی بودند و دیر رسیدن به معنای محروم ماندن از سخنان ارزشمند ایشان. به سرعت از ورودی حسینیه و راهرویی از جنس پارچه، که راه رسیدن به قسمت زنانه را از مردانه مقدور نموده بود، عبور کردم.
در تکاپوی رسیدن و یافتن جایی برای نشستن بودم که دخترکی از راهرو، تکه ای لواشک به طرف من گرفت و فقط نگاهم کرد و نفهمیدم منظورش چیست. چند لحظه، مکث کردم و نگاهی به او و به مادرش که با نگاهی ملتمسانه خواست لواشک را بگیرم. وقتی گرفتم و عبور کردم از صحنه هایی که دیدم، تازه متوجه شدم قضیه چیست.
دخترک لواشکش را با یک قیچی کوچک، می برید و جلو درب ورودی از مهمانان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پذیرایی می کرد. تکه لواشک را که با ناصافی کودکانه ای قیچی شده بود در دستم گرفتم و با نگاه به آن، خنده بر لبم خشک شد. لواشک حضرتی یعنی او با گذشت از آنچه دوست داشت و برایش مقدور بود، اظهار ارادتش را ثابت می کرد. ما امسال علاقه و ارادت خود را به آقا چطور نشان دادیم؟ گذشتیم از خواسته ها و داشته های خودمان برای رضایت امام زمانمان؟
نوشته شده توسط صداقت/ 2 خرداد 1395
http://hozeh.tebyan.net/newindex.aspx?pid=93142
http://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh?volume=19&page=184
سلام
سخت است!!!!!
گذشتن…
فرم در حال بارگذاری ...