« هفت هزار در چهار !نگاه عاشقانه! »

مجلس اسلامی!

نوشته شده توسطصداقت...! 16ام دی, 1393

خوش مجلس بود.

در مجلس او کسی را زیاد نمی ستودند. صداها بلند نمی شد.

از کسی بدگویی نمی شد. حرف کسی قطع نمی شد.

هرگاه با مردم می نشست در موضوع صحبت شان مشارکت می کرد.

اگر درباره جهان واپسین یا این جهان سخن می گفتند با آنان همسخن می شد.

اگر درباره غذا یا نوشیدنی حرف می زدند با فروتنی و صمیمیت در صحبت شان شرکت می کرد.

گاه در حضورش شعر می خواندند و چیزهایی از دوران جاهلیت نقل می کردند

و می خندیدند و او هم لبخند می زد.

اگر سخن حرامی نمی گفتند یا عمل حرامی انجام نمی دادند مانع آنان نمی شد.

همنشینانش در حضور او بگو مگو نمی کردند.

از همه می خواست :

به تشریفاتی که دیگران را به رنج می افکند و سودی واقعی برای آن ها ندارد دست بردارند.

هر کس که در مجلس او می نشست گمان می کرد خود گرامی ترین فرد نزد رسول خداست.

جریر پسر عبدالله بجلی به مجلس ایشان آمد. انجمن جای سوزن انداختن نبود. پس دم در نشست.

حضرت ردایش را پیچید و برایش افکند و به او فرمود: روی آن بنشین

جریر آن را گرفت و بر چهره اش نهاد. ردا را بوسید و گریست. سپس گفت:

روی لباست نمی نشینم. خدایت گرامی دارد که مرا گرامی داشتی.

در ملاقات های عمومی اهل فضل را بر دیگران مقدم می داشت.

هر کس را به مقدار فضلش در دین احترام می گذارد.


همنام گل های بهاری(نگاهی نو به شخصیت و زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم)/ حسین سیدی/ صص 141 تا 145


فرم در حال بارگذاری ...