« نمي دانم هستم يا نه!فکری بکن که خون دل آمد ز غم بجوش! »

مقصر كيه؟!!!

نوشته شده توسطصداقت...! 19ام آذر, 1393

سال هاي تحصيل در حوزه،  آن هم در شهرستان مجاور شايد مشكلات زيادي داشت اما زيبايي هايش هم كم نبود. هر روز  6 و نيم صبح از خانه  خارج مي شدم و ساعت هفت و ربع سر كلاس بودم. ساعت  نزديك 2 و گاهي گذشته از 2  بعد ازظهر  به خانه باز مي گشتم. اين روند سال ها ادامه داشت. تابستان و زمستان. خيلي روزها هنوز آفتاب طلوع نكرده بود. با اينكه از منزل تا محلي كه منتظر سرويس مي ماندم 2 دقيقه هم فاصله نبود ومركز شهر  و تمام ادارات و بانك  و .. آنجا،  بيشتر روزها مي شد وسط خيابان  نشست و تنهايي صبحانه خورد. دريغ از يك انسان سحر خيز!  اواخر دوستان جديدي پيدا كرده بودم اما ترسناك. شايد جاي تعجب و باور نكردن داشته باشد اما  دو تا سگ خيلي بزرگ و به قول خودمان اسرائيلي سر راهم در خيابان ، جايي كه نبايد زباله گذاشت و بعضي ها مي گذاشتند مي ايستادند. يكي سياه سياه و وحشتناك و يكي خاكستري رنگ و مهربانتر . اوايل خيلي مي ترسيدم. با احتياط از كنارشان عبور مي كردم و روبرويشان كه به اندازه عرض خيابان فاصله داشت مي ايستادم. اما كاري به كسي نداشتند فقط بين زباله ها مي گشتند.  حتي گاهي نگاه دوختن به جستجوهايشان و رفتارهايي مثل جويدن و  چشمان زيبا و نگاه كردن و هيبتشان سرگرمم مي كرد. كم كم به ديدنشان عادت كرده بودم. گاهي نبودند خيال مي كردي دلت برايشان تنگ مي شود.  گذشت و اين رفت و آمد تمام شد..امروز  بعد از چند ماه سري به مدرسه  زدم. در جمع دوستان ، يكي از هم مدرسه هاي كه جديدا  با من هم مسير شده مي گفت  صبح خيلي ترسيدم و مكث كرد.  گفتم حتما سگ ها را ديده اي؟ گفت نه از  صداي شليك ترسيدم. گفتم يعني چه؟ فكر كردم مزاح مي كند. گفت:  چند وقت است شهرداري سگ هاي ولگرد را مي كشد.  گذشته از صداي وحشتناك شليك دو تا از آنها را هم  صبح كه مي آمدم كشته بودند  كنار خيابان  افتاده بودند. هنوز جمعشان  نكرده بودند. حالم دگرگون شد. گفتم:  مگر به كسي آسيب زده بودند گفت نه كاري به كسي نداشتند زباله ها را در خيابان پخش مي كنند،  راه مردم را كثيف مي كنند! مردم اعتراض كرده اند.  مزاحمند .  واقعا كه حرفي  بي منطق تر از اين نشنيده بودم. يعني هيچ راهكار ديگري نداشته است؟  راهكار بي نظمي و حق الناس برخي،  كشتن دو حيوان بي زبان است كه معلوم نيست بچه اي داشته اند يا نه!  نه به  معضل سگ نگه داشتن بعضي ها و نه به  بي انصافي سگ كشتن بعضي  ديگر. نمي دانم ما انسان ها كي مي خواهيم  دست از اين افراط و تفريط ها برداريم ومتعادل باشيم و پيرو دين حق. از شنيدن كشته شدن هر دوغمگين شدم. اما شايد مهم نباشد و جاي ناراحتي و تامل نداشته باشد.  ما كه شيعه امام سجاد عليه السلام    نيستيم  كه بيست بار با شترش حج رفت و يك شلاق هم به او نزد.

نظر از: گفته ها و ناگفته های یک طلبه [عضو] 

سلام عزیزجان
باید این حیوانات وفادار (لبخند) را جمع میکردند و یا به جایی میسپردنشون یا میفروختنشون!
فکر کن اگر نسل سگها هم منقرض بشه(لبخند)!!!
البته با این چیزها منقرض نمیشند ولی گناه داشتند
این مأمورین شهرداری راحتترین و بی درد سرترین راه موجود را انتخاب کردند….

پاسخ دادن:
سلام با وفا دوست. خوش آمدید
مهمتر از حفظ نسل این حیوان وفادار، حفظ و پرورش نسل شیعه واقعی با وفاست.
از حضور دلگرم کننده و دقت شما سپاسگزارم
در پناه حق

1393/09/20 @ 11:33
نظر از: ميرزايي [عضو] 

سلام جالب بود ولی ماانسانها فقط به فکر خودمان هستیم نه حیوانات ونه دیگر انسانها برایمان مهم نیستند چون خود را بالاتر از دیگران میدانیم

پاسخ دادن:
سلام گرامي
متشكرم
دقيقا
از حضور ارزشمند و دقت نظر شما سپاسگزارم
در پناه حق

1393/09/19 @ 23:48
نظر از: ام ابیها [عضو] 

سلام
واقعا نارحت کننده است
من هم به چشم خودم دیده ام که در منطقه ما سالها پیش شهرداری مامور فرستاد وحدود 50تا سگ رو کشتند وجمع کردند واقعا ناراحت کننده است
نمی دونم فردای قیامت چه جوابی باید بدهیم

پاسخ دادن:
سلام گرامي
واقعا
حرف حسابتان جواب ندارد
از حضور و توجه شما سپاسگزارم
در پناه حق

1393/09/19 @ 23:38


فرم در حال بارگذاری ...