« الهی!مواظب باش! »

ندیدیم و ندیدیم و ندیدیم!

نوشته شده توسطصداقت...! 9ام شهریور, 1393

دلم تنگ است دلم می سوزد از باغی  که می سوزد

نه دیداری نه بیداری نه دستی از سر یاری

مرا آشفته می دارد چنین آشفته بازاری

تمام عمر بستیم و شکستیم، به جز بار پشیمانی نبستیم

جوانی را سفر کردیم تا مرگ

نفهمیدیم به دنبال چه هستیم

چه رنجی از محبت ها کشیدیم، برهنه پا به تیغستان دویدیم

نگاه آشنا در این همه چشم، ندیدیم وندیدیم و ندیدیم



فرم در حال بارگذاری ...