هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(9)

نوشته شده توسطصداقت...! 15ام مرداد, 1393

و (نيز به خاطر بياوريد) زمانى را كه گفتيد: اى موسى هرگز حاضر نيستيم به يك نوع غذا اكتفا كنيم ، از خداى خود بخواه كه از آنچه از زمين مى رويد، از سبزيجات خيار، سير، عدس ، و پياز براى ما بروياند، موسى گفت : آيا غذاى پستتر انتخاب مى نمائيد (اكنون كه چنين است بكوشيد از اين بيابان ) وارد شهرى شويد، زيرا هر چه خواستيد در آنجا هست . خداوند (مهر) ذلت و نياز بر پيشانى آنها زد و مجددا گرفتار غضب پروردگار شدند، چرا كه آنها نسبت به آيات الهى كفر مى ورزيدند و پيامبران را به ناحق مى كشتند، اينها به خاطر آن بود كه گناهكار و سركش و متجاوز بودند(61 بقره)

نکته تفسیری:

مگر تنوع طلبی اشکالی دارد؟ مگر من و سلوی از هر غذایی بهتر بود؟ چرا مهر ذلت خوردند؟

تنوع از لوازم زندگى و جزء خواسته هاى بشر است .زمان هائى پيش مى آيد كه توجه به اين امور انسان را از هدف اصلى ، از ايمان و پاكى و تقوى از آزادگى و حريت باز مى دارد، در اينجا است كه بايد به همه آنها پشت پا بزند. تنوع طلبى در حقيقت دام بزرگى است از سوى استعمارگران ديروز و امروز كه با استفاده از آن ، افراد آزاده را چنان اسير انواع غذاها و لباسها و مركبها و مسكنها مى كنند كه خويشتن خويش را به كلى به دست فراموشى بسپارند و حلقه اسارت آنها را بر گردن نهند.

بنابر اينكه «من» نوعی عسل كوهستانى و يا ماده قندى نيرو بخشى مشابه آن باشد يكى از مفيدترين و پرانرژى ترين غذاها است ، مواد پروتئينى موجود در گوشت تازه (مانند سلوى پرنده مخصوص ) از جهاتى بر مواد پروتئينى موجود در حبوبات برترى دارد، چرا كه هضم و جذب اولى بسيار آسان است در حالى كه براى جذب دومى دستگاه گوارش با فعاليت خسته كننده اى دست به گريبان خواهد بود.

آن ها به دو جهت گرفتار خوارى و ذلت شدند: يكى براى كفر و سرپيچى از دستورات خدا، و انحراف از توحيد به سوى شرك .ديگر اينكه مردان حق و فرستادگان خدا را مى كشتند، اين سنگدلى و قساوت و بى اعتنائى به قوانين الهى ، بلكه تمام قوانين انسانى كه حتى امروز نيز به روشنى در ميان گروهى از يهود ادامه دارد، مايه آن ذلت و بدبختى شد.

تفسیر نمونه، جلد1، خلاصه صص  276 تا 281



خدا گواه!!!!!!!!

نوشته شده توسطصداقت...! 14ام مرداد, 1393

گرم نه به پیر مغان در بروی بگشاید

کدام در بزنم چاره از کجا جویم

تو خانقاه  و  خرابات در میانه مبین

خدا گواه که هر جا که هست با اویم!!


حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 14ام مرداد, 1393

از عیسی علیه السلام پرسیدند: کدام یک از مردم شریف ترند؟

حضرت دو مشت خاک از زمین برداشت و گفت کدام یک شریف تر است؟

آن گاه خاک ها را بر زمین ریخت و فرمود

مردم همه خاکند و امتیاز و برتری آنها تنها تقوا و پرهیزکاری است.

حکایت و حکمت 2/ حسین دیلمی/ ص 28

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(8)

نوشته شده توسطصداقت...! 14ام مرداد, 1393

و(یاد کنید) آنگاه که شما را از فرعونیان نجات دادیم که شما را به سختی آزار می دادند، پسرانتان را سر می بریدند و زنانتان را زنده می گذاشتند و در آن(مصایب) آزمونی بزرگ از سوی پروردگارتان بود(49 بقره)

نکته تفسیری:

خدا در آیات قبلی نعمت های بنی اسرائیل را یادآوری می کرد،  این آیه چه نعمتی بود؟ بلاست یعنی چه؟ مردن پسران و زنده گذاشتن دختران چه پیامی برای زمان ما دارد است؟

در اين آيه  يكى  از یزرگترین نعمت هاى خدا، نعمت آزادى از چنگال ستمكاران یادآوری شده است.

يكى از معانى بلاء آزمايش است و به راستى تحمل اين همه ناملايمات(سربریدن پسران بی گناهشان، کنیزی دخترانشان، بردگی و خدمتکاری خودشان) ، آزمايش ‍ سختى بوده است .
اين احتمال نيز وجود دارد كه بلاء در اينجا به معنى مجازات باشد، زيرا بنى اسرائيل پيش از آن ، قدرت و نعمت فراوان داشتند، و كفران كردند، و خدا آنها را مجازات كرد.
احتمال سوم این كه بلاء به معنى نعمت باشد، يعنى نجات از چنگال فرعونيان نعمتى بزرگ بود.


قرآن زنده گذاردن دختران و سر بريدن پسران بنى اسرائيل را عذاب مى خواند، و آزادى از اين شكنجه را نعمت خويش مى شمارد. گويا مى خواهد هشدار دهد كه انسان ها بايد سعى كنند آزادى صحيح خويش را به هر قيمت كه هست بدست آورند و حفظ نمايند.

دنياى امروز با گذشته اين فرق را دارد كه در آن زمان فرعون با استبداد مخصوص خود پسران و مردان را از جمعيت مخالفش مى گرفت ، و دختران آنها را آزاد مى گذارد، ولى در دنياى امروز تحت عناوين ديگرى روح مردانگى در افراد كشته مى شود و دختران به اسارت شهوات افراد آلوده در مى آيند.

تفسیر نمونه، جلد 1، خلاصه صص 247 تا 249

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 13ام مرداد, 1393

الهی!

وای بر من اگر دلی از من برنجد!


الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی/ ص21

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 13ام مرداد, 1393

علامه حسن زاده آملی می گوید: درس استاد شعرانی تقریبا هیچ تعطیلی نداشت

در طول سال تنها دو روز تعطیل بود یکی عاشورا

و دیگر شهادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و امام حسن مجتبی علیه السلام.

یک روز پر برف زمستانی برای درس به منزل ایشان رفتم و عذر خواهی کردم

که با این برف نباید متصدع شوم. فرمودند: شما روزهای قبل که می آمدید گداهای گذر بودند؟ امروز چطور؟

گفتم بودند. فرمودند: آن ها کارشان را تعطیل نکردند چرا ما تعطیل کنیم؟

حکایت و حکمت 2/ حسین دیلمی/ ص 44


 
مداحی های محرم