ملامتگو چه دريابد !

نوشته شده توسطصداقت...!

هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني

كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني

ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق

نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني

دريغا عيش  شبگيري كه در خواب سحر بگذشت

نداني  قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در   ماني

ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست

بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني



بقا و زندگی!

نوشته شده توسطصداقت...! 14ام خرداد, 1395

این که ما ناقصان از مرگ می ترسیم و خوشمان نمی آید برای آن است که

انسان به حسب فطرت و سرشت، بقا و زندگی را دوست دارد و از نابودی بیزار است.

پس آنچه را که بقا می داند به آن علاقه دارد و از مقابل آن بیزار می شود.

ما چون به عالم آخرت و حیات و بقای ابدی ایمان نداریم به این عالم علاقمندیم و از مرگ گریزان

 

امام خمینی ره

مشاهده شده در کتاب بر کرانه شرح 40 حدیث امام خمینی ره/ جواد محدثی/ ص 216

لواشک حضرتی !

نوشته شده توسطصداقت...! 2ام خرداد, 1395

مراسم ساعت 10 شب شروع می شد. با عجله راهی حسینیه شدیم. سخنران آقای عالی بودند و دیر رسیدن به معنای محروم ماندن از سخنان ارزشمند ایشان. به سرعت از ورودی حسینیه و راهرویی از جنس پارچه،  که راه رسیدن به قسمت زنانه را از مردانه مقدور نموده بود، عبور کردم. 

در تکاپوی رسیدن  و یافتن جایی برای نشستن  بودم  که دخترکی از راهرو، تکه ای لواشک به طرف من گرفت و فقط نگاهم کرد و نفهمیدم منظورش چیست.  چند لحظه، مکث کردم و نگاهی به او و به مادرش که با نگاهی ملتمسانه خواست لواشک را بگیرم. وقتی گرفتم و عبور کردم از صحنه هایی که دیدم، تازه متوجه شدم قضیه چیست.

دخترک لواشکش را با یک قیچی کوچک، می برید و جلو درب ورودی از مهمانان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پذیرایی می کرد. تکه لواشک را که با ناصافی کودکانه ای قیچی شده بود در دستم گرفتم و با نگاه به آن، خنده بر لبم خشک شد. لواشک حضرتی یعنی او با گذشت از آنچه دوست داشت و برایش مقدور بود، اظهار ارادتش را ثابت می کرد.  ما امسال علاقه و ارادت خود را به آقا  چطور نشان دادیم؟ گذشتیم از خواسته ها و داشته های خودمان برای رضایت امام زمانمان؟

لواشک حضرتی 

نوشته شده توسط صداقت/ 2 خرداد 1395

 

برداشته ام هر آنچه باید بگذاشت!!!

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام اردیبهشت, 1395

تمایلی به رفتن نداشتم .  بادعوت تلفنی مدیر جدید و خواهش و اصرار دوست دو ساله، ادب اقتضا می کرد حضور یابم.  یکی دو سالی با این مرکز فرهنگی همکاری داشتم و تقریبا از کارکنان ثابت محسوب می شدم. جلسه معارفه مدیر جدید با  حضور تعدادی از مسئولین درجه اول شهر و استان برگزار شد و با اندکی تامل جلسه مدیر جدید با کارکنان شروع شد.

مدیر  در اولین دیدار،  از تحصیلات و مهارت هایم سوال نمود و از شنیده ها در مورد همکاری گفتند. به نظر جدیت و جسارت قابل تحسینی داشتند و البته زبانی واضح گو وبیشتر متناسب برقراری ارتباط با آقایان. حرف ازعدم ادامه همکاری زدم . دلایلم به هیچ عنوان شخصی نبود اما به جهت برخی حضورها و اخلاق اسلامی و یقین به انکار و تحریف کلام، از گفتن علت ها، معذور بودم. مدیر اعتراض نمود و دلیل خواست و سکوت کردم. نمی دانم چه دیدگاه و باوری از من برای او ساخته بودند و رفتارم مهر تایید بود یا تکذیب. 

آنچه می دید با آنچه دو سال دیده بودم بسیار متفاوت بود. نه می توانستم عیب جویی و سخن چینی کنم و نه مدرکی داشتم. قلبم از دو گانگی رفتار برخی کارکنان عجیب در فشار بود. چقدر وقیح بود لمس دوگانگی رفتار انسانی برای انسان با درک و کمالات و جمالات مشابه. رفتار و کلامشان، در حضور مدیر و بدون حضور ایشان، تفاوتی داشت به اندازه باور نداشتن خدا و ترس از غیر خدا.  میشد درک کنی که ملاک رفتارها خدا و رضایتش نیست. این تفاوت رفتار ناشی از آن است که خدایی که از او حساب می بریم خدا یی است به نام هوای نفس .

از این دو ساعت حضور خیلی رنج کشیدم اما دانستم چقدر ساده  و عادلانه است، نزد  خدای کریم ؛ معامله همه اعمال نیک بدون اخلاص= صفر، و حالا می شد عظمتی دید از امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه  وقتی که  با  مقام عصمت، زبان می گشایند به
«… هذا مَقامُ مَنْ…  وَجَّهَ رَغْبَتَهُ اِلَيْكَ ثِقَةً بِكَ، فَاَمَّكَ بِطَمَعِهِ يَقيناً،وَ قَصَدَكَ بِخَوْفِهِ اِخْلاصاً، قَدْ خَلا طَمَعُهُ مِنْ كُلِّ مَطْمُوعٍ فيهِ غَيْرِكَ، وَ اَفْرَخَ رَوْعُهُ مِنْ كُلِّ مَحْذُورٍ مِنْهُ سِواكَ، …

… واين جايگاه كسى است كه…  از روى اطمينان به تو با شوق و رغبت متوجه تو شده، و از باب يقين با طمع خود قصد تو نموده، و از روى اخلاص با توشه ترس قصد تو كرده، در حالى كه جز تو به احدى طمع نداشته، و از هيچ چيز غير تو نترسيده،»(صحیفه سجادیه / دعای 31/ فراز 8)

و چه کار دشواری است تکرار این جملات با ادعای صادق بودن.

نوشته شده توسط: صداقت/ 23 اردیبهشت 95

 

الله اعلم حیث یجعل رسالته...!

نوشته شده توسطصداقت...! 2ام اردیبهشت, 1395

در سراسر جهان هستی همه نعمت های مادی و معنوی از سوی خداوند سبحان است. «و ما بکم من نعمه فمن الله/ نحل/53». نعمت هایی که انسان های عادی هرگز توان شمارش آن را ندارند: «ان تعدو نعمه الله لا تحصوها/ نحل/18». خدای کریم در قران گاهی از نعمت های مادی و روزی هایی ظاهری مانند آسمان و زمین و آفتاب و ماه یاد می کند و گاهی از نعمت های معنوی و باطنی. (ر. ج مائده 110 و بقره 47)

نعمت های معنوی مراتب و درجاتی دارد که برترین آنها نعمت رسالت و امامت است. از این رو قرآن کریم از این دو نعمت  به منت (= نعمت سنگین و توان فرسایی که حمل و هضم آن دشوار باشد نه منت زبانی) یاد می کند.
درباره رسالت رسول خدا می فرماید : « لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ/ آل عمران 164» و درباره امامت نیز می فرماید: «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ/ قصص5».
فرشتگان با همه قداست و شرافتی که دارند تنها واسطه فیض هستند و نمی توانند هدایت و رهبری مستقیم جامعه بشری را بر عهده بگیرند موجود جامعی که می تواند فیض الهی را معصومانه از خدا دریافت کند و معصومانه به جامعه بشری ابلاغ کند و خود نیز معصومانه به آن عمل کند انسان کامل مانند پیامبر و امام است. از این رو خدای سبحان در قران کریم بر نبوت  و امامت که جامع آن دو «ولایت» است  تکیه کرد و آن دو را مورد امتنان قرار داد در حالی که درباره آفرینش آسمان ها و زمین و بهشت و قیامت به منت یاد نکرد.

در قرآن تنها درباره جریان غدیر و ولایت امیر مومنان علی علیه السلام تعبیر منحصر به فرد «اتمام نعمت» آمده است( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي.. / مائده 3). سخن اینجا از «انعمت علیکم» نیست. بلکه خداوند می فرماید: اتممت علیکم نعمتی. «نعمتم را بر شما تمام کردم». یعنی همان طور که نبوت و رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کامل ترین رسالت و نبوت است و پس از آن نبوتی نیست. ولایت  و امامت امام علی علیه السلام  و اولاد علی علیه السلام نیز کاملترین ولایت و امامت است و پس از آن امامتی نیست. از منظر قرآن کریم در عید ولایت نعمت های الهی به برترین حد و بالاترین نصاب خود رسید.

——————————————

نتیجه گیری:

ای دل به علی نگر خدا را بشناس

وز روی علی رمز ولا را بشناس

(شاعر/ حمید سبزواری)


مشاهده شده در کتاب:  علی بن ابیطالب علیه السلام خورشید نا شناخته/ جمعی نویسندگان/ خلاصه صص 69 تا 73

دلسوزهای جامعه بدانند...!!

نوشته شده توسطصداقت...! 28ام فروردین, 1395

وظیفه مردم در قبال ارتش جمهوری اسلامی ایران

حقايق‌ ايثارگريها و رشادتهاي‌ ارتش‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ بايد به‌ نسلهاي‌ آينده‌ منتقل‌ شود و نسل‌ نوخاسته‌ از حقايق‌ موجود در تاريخ‌ انقلاب‌ اسلامي‌ مطلع‌ شوند.

ارتش جمهوری اسلامی ایران و اهداف آن

قدرتهاي‌ ظالم‌ و مستكبر جهان‌ از جمله‌ سلاطين‌ گذشته‌ ايران‌ همواره‌ كوشيده‌اند ارتش‌ را در خدمت‌ مقاصد خود بگيرند ولي‌ امروز ارتش‌ در نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ متشكل‌ از ملت‌ و براي‌ حراست‌ از آرمانهاي‌ ديني‌ و ملي‌ و دفاع‌ از كشور است‌.

امتیاز ارتش جمهوری اسلامی ایران و علت مقاومت آن:

 دلسوزهاي‌ جامعه‌ بدانند، وسوسه‌ها و تلاشهايي‌ كه‌ دشمن‌ در اين‌ مدت‌ براي‌ از بين‌ بردن‌ و متزلزل‌ كردن‌ ارتش‌ كرده‌ است‌ اگر در هر قشر ديگري‌ از جامعه‌ اسلامي‌ ايران‌ كرده‌ بود، معلوم‌ نبود كه‌ بتواند به‌ حد ارتش‌ استقامت‌ كند. اما از سويي‌ ايمان‌ و بافت‌ نيروهاي‌ مسلح‌ و از سوي‌ ديگر نظم‌ و انضباط و روح‌ وفاداري‌ كه‌ بر اثر اين‌ انضباط در ارتش‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ وجود دارد، به‌ نيروهاي‌ ارتش‌ اين‌ استحكام‌ را بخشيده‌ تا در وسوسه‌هاي‌ خصمانه‌ دشمن‌ گرفتار نشود.

با توطئه‌هاي‌ متعددي‌ كه‌ استكبار برنامه‌ريزي‌ كرده‌ بود، اگر هر ارتش‌ ديگري‌ بجز ارتش‌ جمهوري‌ اسلامي‌ بود، متلاشي‌ مي‌شد. اما ارتش‌ مسلمان‌ و معتقد به‌ آرمانهاي‌ الهي‌، با اراده‌اي‌ مصمم‌، خودش‌ را حفظ كرد و با ايثارگري‌ در عرصه‌ نبرد، دشمن‌ را قدم‌ به‌ قدم‌ عقب‌ راند و وجب‌ به‌ وجب‌ از خاك‌ ايران‌ اسلامي‌ حراست‌ كرد و امروز ارتش‌ بر خلاف‌ ميل‌ و تدبير دشمن‌ در راهي‌ حركت‌ مي‌كند كه‌ فلسفه‌ وجودي‌ آن‌ ايجاب‌ مي‌كند.

امروز ارتش‌ از تمام‌ شانزده‌ سال‌ عمر انقلاب‌ قوي‌تر، منظم‌تر، متدين‌تر و انقلابي‌تر است‌. و ارتش‌ ما امروز آنچنان‌ در موضع‌ قدرت‌ و اعتماد به‌ نفس‌ است‌ كه‌ ملت‌ احساس‌ اقتدار ملي‌ مي‌كند و از تبليغات‌ شوم‌ دشمن‌ هراس‌ و واهمه‌اي‌ ندارد.

وظایف ارتش جمهوری اسلامی ایران
 نيروهاي‌ مسلح‌ بايد همواره‌ بيدار باشند. چرا كه‌ سستي‌ نيروهاي‌ مسلح‌ دشمن‌ را به‌ جنگ‌ افروزي‌ تشويق‌ مي‌كند. ولي‌ آمادگي‌، استحكام‌، ايمان‌ و ابتكار و در خدمت‌ اهداف‌ عالي‌ انقلاب‌ بودن‌، دشمن‌ را از پيگيري‌ مقاصد شوم‌ خود پشيمان‌ خواهد كرد.
نيروهاي‌ مسلح‌ متعلق‌ به‌ اسلام‌ و ملت‌ بوده‌ و سربازان‌ امام‌ زمان‌(عج‌) مي‌باشند، و راههاي‌ حفظ آمادگي‌ نيروهاي‌ مسلح‌ ،  سازماندهي‌ هر چه‌ محكم‌تر ارتش‌، كيفيت‌ بخشيدن‌ به‌ نيروي‌ انساني‌، بي‌نيازشدن‌ از خارج‌ براي‌ ابزارهاي‌ مورد نياز و حفظ سرمايه‌هاي‌ موجود است. فرماندهان‌ بايد همراه‌ با نظم‌ خاص‌ به‌ سازماندهي‌ در نيروهاي‌ مسلح‌ اهميت‌ دهند و در تقويت‌ و پشتيباني‌ معنوي‌ نيروهاي‌ انساني‌ تلاش‌ كنند.

روز ارتش و نیروی زمینی

منبع: بیانات مقام معظم رهبری دردیدار پرسنل ارتش جمهوری اسلامی ایران/ 30 فروردین 1374 

انتخاب عناوین و نکات توسط مدیر وبلاگ انجام شده و کاملا سلیقه ای است.

 

آمیــــــــــــــــــــن!

نوشته شده توسطصداقت...! 26ام فروردین, 1395

چند روزی بود عجیب پریشان بودم و بی حوصله. حتی سر زدن هایم به سامانه مثل قبل نبود، کمتر مطالب جذابیت داشتند و از تکرار و کلیشه ای بودن مطالب خسته  بودم. از دیدن هزینه  کردن عمر در انتشار مطالبی در فضای مجازی که بیشتر جنبه حضور و غیاب داشتند تا حرکت و جوشش دلگیر بودم. کار کردن در گهر عمر هم بیهوده به نظر می رسید، مخاطب دنبال سرگرمی است و فضای مجازی ابزاری برای وقت تلف کردن.

  با سیستم خداحافظی کردم و بعد از چند ماه به تلویزیون سلام . نشستم روبروی عمومی ترین رسانه و با تغییر شبکه ها مشغول ارتباط کلامی و تصویری با جای جای ایران شدم. اخبار بود کمی تامل کردم. فقط از کم فروشی، تقلب، دعوای طرفداران فوتبال، سخنان ضد و نقیض مسئولین گفت.  محض رضای خدا یک خبر مثبت نداشت. نه از موفقیت ها گفت، نه از مردان خدا و … فقط مچ گیری و ضعف.

رفتم سراغ شبکه بعد هرچه تامل کردم برنامه ای شروع نشد فقط تبلیغات بازرگانی. بعضی این به ظاهر ابتکارات، شخصیت انسان را زیر سوال می برد. معلوم نبود چه نگاهی به مخاطب دارند که اینگونه اظهار وجود می نمایند . برای برخی دیگر هم شخصیت یک انسان عاقل و بالغ به تاراج رفته بود فقط برای فروش یک کالای بی ارزش.

رفتم سراغ شبکه بعد تبلیغ برنامه ها یی که خواهید دید.  برنامه شادی  برای هر شب، اما چند دقیقه ای که نشان داد،  پر بود  از شادی کاذب و دور شدن از شادی های حقیقی و برنامه بعد برنامه آشپزی و اعلام نتایج. یک خانم جوان برای عدم موفقیت در مزه غذا گریه کرد! داور خارجی بود. تا ما شنیده ایم و شواهد نشان می دهد غذا غذای ایرانی است اما داور خارجی برای مهارت آشپزان ایرانی چه حکمتی داشت خدا می داند.  

شبکه خاموشی را انتخاب کردم و چند دقیقه ای تمام اتفاقات این چند روز را مرور و ازعلت تمام آنها جستجو.  هر چه ریزتر می شدم به نقطه ای مشترک می رسیدم. مشکل، از ضعف های ارتباطی است. ما هنوز ملاک  ارتباط صحیح را نیاموخته ایم. هنوز هم بر ارتباطات ما شاخصه هایی مثل سود جویی، خودخواهی، خودی نشان دادن، مثبت دیدن بی احترامی و آبرو بردن و دل شکستن و  در یک کلام انسان و خواسته هایش حکومت می کند و چه بحران عظیمی است این شاخصه. خدایا در این شب با عظمت که لیله الرغائبش می خوانند از  رغبت و شوق به سوی تو آمدن، از تو می خواهیم بر جامعه شیعه توفیق ارتباط صحیح عطا فرمایی.  ارتباطاتی زیبا که محور تمام آنها فقط تو باشی و رضای تو! آمین

خدا و ارتباطات

نوشته شده توسط صداقت/ 26 فروردین 95