« راه های مشتاقان (17)ای عشق..! »

قصه اسیری...!

نوشته شده توسطصداقت...! 14ام آذر, 1394

نمی دانستم چه جوابی بدهم.  خرید سماور و قوری، کتری قوری، چای ساز، وسایل چای دم دستی و … همه باهم چه معنایی داشت؟ چه فرقی داشت ارزانتر را تهیه کنیم و یا گرانتر؟ این تنوع نیاز بود؟ حساب کردم هزینه وسایل برای نهایت ده لیوان نوشیدنی گرم در روز بیش از یک میلیون تومان  برای مذهبی ها. یعنی یک سوم وام ازدواج! سرویس چدن و تفلن و …، چینی و ارکوپال، سطل زباله و دستمال کاغذی ودکوری ها و …. گفتم سلیقه و عقیده ام با شما متفاوت است اما به نظرشما این انتخاب ها در حد نیاز و ساده زیستی است؟ چرا پارچ و لیوان فرانسوی؟ مگر ایرانی نداریم؟ گفت: فکر می کنی ما اهل تجملاتیم. برو ببین برخی ها  چگونه جهیزیه تهیه می کنند.  فردا ازدواج کنی حتما پشت سرت خواهند گفت فلان و مادر شوهرت چنین می گوید و آقا داماد هم طلاقت ندهد خیلی است و … گفتم: پس کلاس های اخلاق و سخنرانی ها و مراسم امام حسین علیه السلام ها فقط در حد شرکت و نظری است؟  قرار شد در دنیا به پایین دست نگاه کنیم یا بالا دست؟  ملاک رفتار ما دستورات اسلامی است نه قیاس با این و آن. گذشته از آن مائده جان من و شما که از خانواده های متوسطیم نباید به فکر پایین تر از خودمان باشیم؟  آنهایی که با قسط و وام هم توان  خرید ندارند؟ اگر قرار است ما در حد اعلا برای یک زندگی 50 ساله با پیش بینی  همه شرایط جهیزیه تهیه کنیم با تفکر دارندگی و برازندگی ، برخی ها قید ازدواج را نمی زنند؟   بنا نبود برای حرف مردم زندگی کنیم.  برای رضایت خدا و کمک کنیم به باز شدن گره ازدواج و … شعار بود ؟  شما  زندگی را به کام خودت و خانواده ات از استرس هزینه ها ووام و دین تلخ می کنی برای چه؟ کجای دین ما نوشته این همه فشار بر پدر و مادر برای ازدواج فرزند؟ فردا روز هم به دلیل همین فشارها از همسرت تقاضا ها و توقعات  نا به جا خواهی داشت ، زندگی به کام همه تلخ است برای وسایلی که هیچ نیازی به آن نداریم و نیمی از آن بی استفاده می ماند؟. نمی شود ده پانزده سال با همین وسایل اولیه .  کم کم به مرور زمان بقیه را اگر نیاز بود تهیه کرد؟ تفکر قناعت این است؟ یعنی بزرگترهای ما عقل نداشتند یا زندگی های امروزی شیرین تر از قبلی هاست؟ گذشه از همه حرف هایی که زد و جوابش را اینگونه می دادم. نهایت در جواب منطقم گفت: از عهد بوق آمده ای و رفت. از این قصه؛ درس خواندن ها و ایمانمان به مضحکه بیشتر می ماند تا علم و جهاد. از آنچه در محیط و اطرافیان، مائده را مجبور به رفتار بر خلاف عقایدش می نمود ترسیدم؛ از خودم سوال کردم اگر در شرایط مشابه قرار گرفتی مثل مائده رفتار نمی کنی؟ تا چه حد برای عقایدت می جنگی؟ قصه اسیری ما از افکار خودمان قصه غریبی است. برای امام زمان علیه السلام اسارت افکار ما شیعیان تلخ تر است یا اسارت، رفتنِ تن هایی که هدفش، فراموش نشدن آزادی افکار در چارچوب برنامه ای خدا نوشته، مثل اسلام ؟!!! چند ساعت فکر و چون و چرا به من آموخت اسارت اهل بیت علیهم السلام از قصه اسارت افکار امثال ما ریشه گرفت و این دو از هم جدا نیستند. فقط نمی دانم چرا با رفتارهای مشابه کوفیان ، منتظر دیدن نام خود در لیست یاران امام زمانیم ؟!!!

صداقت/ 14 آذر 94

صفحات: · 2

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از:  
5 stars

سلام و احترام
مطلب شما در نهان خانه ی روحمان درج گردید و از آن پندی گرفتیم به رو شنائی آفتاب ظهر عاشورا.
موفق باشید.

پاسخ دادن:
سلام و احترام دوست عزیز آسمان چهارم
چه جمله زیبا و امید آفرینی!
از حضور ارزشمند شما متشکرم
در پناه حق

1395/07/23 @ 11:06
نظر از: کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله بِشِهابِ قَبَسِ) [عضو] 

أحسنت به موضوع خوبی اشاره کردید

پاسخ دادن:
سلام و احترام
متشکرم.
از حضور شما سپاسگزارم
در پناه حق

1395/07/23 @ 08:36
نظر از: سمیه طاهرپوریانی [بازدید کننده]
سمیه طاهرپوریانی

با سلام و احترام محضر شما بزرگوار
احسنت عالی بود
متن روان و جذاب و پرمحتوا

پاسخ دادن:
سلام و احترام استاد طاهر پوریانی! خوش آمدید
متشکرم. بزرگوارید
از حضور ارزشمند شما سپاسگزارم
در پناه حق

1395/07/23 @ 05:47
نظر از: احمدي [عضو] 

سلام دوست عزیزم
مثل همیشه زیبا بود.
در پناه حق

پاسخ دادن:
سلااام باوفا دوست کبوتر حرم
متشکرم
از حضور ارزشمند و دوستانه شما سپاسگزارم
در پناه حق

1394/10/01 @ 18:17
نظر از: دکی [بازدید کننده]
دکی

بسیار عالی

پاسخ دادن:
سلااام آقاي دكتر. خوش آمديد
متشكرم
از حضور ارزشمند شما سپاسگزارم
در پناه حق

1394/09/17 @ 17:21


فرم در حال بارگذاری ...