« مهمان خدا/ نعمت هشتممهمان خدا/ نعمت ششم »

مهمان خدا/ نعمت هفتم

نوشته شده توسطصداقت...! 3ام تیر, 1395

اختلاف سنی من و مادر چیزی حدود 25 سال اما تفاهم ما عجیب است.  انکار بی اثر بودن تفاوت سنی در ایجاد اختلاف، ضمن یکسانی باورها -با توجه به روابط ما - کار سختی نیست. مادر علاقه عجیبی به با هم بودن ها و مهمانی ها و جمع بودن همه اعضای خانواده دارند. مخصوصا برای سفره غذا تا جایی که هر نوع  اختلاف سلیقه ای بین اعضای خانواده، رخ داد همه سر یک سفره غذا می خوریم و همین دل های ما را از دور شدن ها نجات می دهد. مادر حقیقتا نگهبان همدلی خانواده است.

امشب همه دعوت بودند به آش رشته مادر که در بی نظیری طعم و مزه ضرب ا لمثل اهل فامیل است و درخواست از طرف خود مهمانان.  همه زحمات به دوش مادر و تنها دستیار صوری، بنده. فقط کنارش هستم و نگاه می کنم و انجام برخی کارهای جزیی. به قول مادرم فقط نقش قوت قلب و مشاور و از بازو خبری نیست. همه کارها انجام شده بود و مرتب.

مهمان ها یکی یکی وارد می شدند و به جمع ما می پیوستند. بچه ها با شور عجیبی بازی می کردند و همه چیز را به هم می ریختند. مادر اجازه نمی دهد با بچه ها بد خلقی کنیم و همیشه گوشزد که بچه به هر حال باید به کاری مشغول باشد و نباید ازآنها توقع داشته باشیم مثل ما آرام گوشه ای بنشیند. چند تا وسیله جا به جا می شود که کار نیم ساعت است و در عوض بچه ها دلشادند.

صدا از همه نوع شنیده می شد ریختن، شکستن، گریه، بازی، خنده، حرص خوردن مادر پدرها و … اما از همه بدتر بهانه گیری کودکی در جمع. همه را به تنگ آورده بود. به هیچ صراطی هم مستقیم نبود و هیچ وعده ای کار ساز نبود. مشغول پذیرایی بودیم که واقعا تحمل مهمان کوچولو دیگر سخت بود. برگشتم آشپزخانه و برای آرام شدن به مادرم گفتم: ما هم بچه بودیم این قدر اذیت می کردیم و بهانه می گرفتیم؟ مادرم لبخند معنی داری زد و گفتند: نه شما خود به خود بزرگ شده اید!

 آمدند  به اتاق مهمانی و به هر ترفندی بود کودک را با خود همراه کردند و او را به آشپزخانه برد ند و قصه و بازی و آرام شد. ما همه از خوردن آش مادر لذت می بردیم و مادر همچنان مشغول آرام کردن مهمان برای آرامش ما.

امشب از این مهمانی نعمتی دیدم فراموش شده، نعمت گذشت از انسان های بزرگواری که با ما زندگی می کنند. همان هایی که برای بزرگ شدن ما، درس خواندن ما، مهارت آموزی ما، با حجاب شدن ما، خوش اخلاق شدن ما، شیعه شدن ما، پیرو ولایت شدن ما، امنیت ما و … از چه سختی ها  و ناسازگاری ها یی که نگذشتند هیچ،  از جوانی خود، آرامش خود، خون خود، علایق و دوست داشتن های خود گذشتند. خدایا تو را شکر به واسطه زندگی با انسان هایی که گذشت سیره آنهاست.  خدایا به عفوت از خطاهای ما در گذر و خیر دنیا و آخرت را نصیب ایشان کن. همه آنهایی که در هر قسمتی از زندگی ما، در هر عرصه تاریخ با گذشت خود موثرند.

ماه رمضان امسال و …

نوشته شده توسط: صداقت 1 تیر 1395

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مدرس [عضو] 
5 stars

سلام
خدا قوت
پیشنهاد میشه در این روزها وصیت نامه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه اسلام را مطالعه کنید: من درنرم افزار جامع الحادیث ؛ کتاب اسرار آل محمدعلیهم السلام، ص 638 دیدم
برای برطرف شدن غم های آقا صحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و تعجیل در ظهور آقا خیلی دعا کنید
زیر سایه مولا عاقبت بخیر باشد
التماس دعای ویژه بخصوص در شب های قدر

1395/04/06 @ 19:14
نظر از: حضرت زینب سلام الله علیها میناب [عضو] 
5 stars

سلام طاعات قبول .زیبا قلم زدید.ممنون .منتظر حضور گرم شما در وبلاگمان هستیم

پاسخ دادن:
سلام و احترام
طاعات و عبادات قبول درگاه حق
متشکرم. زیبایی از نگاه شماست.
چشم. حتما
از حضور شما سپاسگزارم
در پناه حق

1395/04/05 @ 14:52
نظر از: صهباء [عضو] 

سلام
دوست عزیزم از مطلب ارسالی شما بسیار لذت بردم
یاعلی

پاسخ دادن:
سلام و احترام دوست گرامی
متشکرم
از حضور ارزشمند شما سپاسگزارم
علی یارتان
در پناه حق

1395/04/04 @ 02:42


فرم در حال بارگذاری ...