« همراهی با کاروان کربلا27مي گفت در شام...! »

مي رفت حج!

نوشته شده توسطصداقت...! 27ام آبان, 1393

مي رفت حج. با پاي پياده. تنها. در راه مردي او را ديد.

بچه جان تنهايي در اين بيابان چه كار مي كني؟ مي روم خانه خدا

ولي براي تو كه واجب نيست؟ از من كوچك تر ها را نديدي مردند؟

پس چرا چيزي همراهت نمي بري؟ به را ه خود ادامه داد و گفت:

توشه من پرهيزكاري است. مركبم دو پايم و هدفم  خدا غذا هم ندارم

تا حالا ديده اي كسي به مهماني برود با خودش غذل ببرد؟ آن هم به مهماني خدا؟

آفتاب در سجده(روايت داستاني زندگي امام سجاد عليه السلام) )/ سميه مصطفي پور/ ص6

نظر از: محبوبه عظیم زاده آرانی [عضو] 

سلام
جالب بود
در ضمن انتخاب شما به عنوان وبلاگ برتر ماه مهر را تبریک می گویم
در پناه حق باشید
التماس دها

پاسخ دادن:
سلام گرامي
از ما فقط انتخاب است. از لطف و مهر شما سپاسگزارم. وبلاگ فعال نه برتر.
ليست برترين ها نزد صاحب زمان است!
از حضور كريمانه شما سپاسگزارم
موفق باشيد
محتاجيم به دعاي خير دوستان
در پناه حق


الحاقیات:
  • 633a465f06d1dfb663eb6882f9170f56.jpg -   ضمیمه یافت نشد!
1393/08/28 @ 15:06


فرم در حال بارگذاری ...