ملامتگو چه دريابد !

نوشته شده توسطصداقت...!

هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني

كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني

ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق

نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني

دريغا عيش  شبگيري كه در خواب سحر بگذشت

نداني  قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در   ماني

ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست

بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني



هیچ کس را!

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام مهر, 1393

از پنجره قطار بیرون را تماشا می کردیم. چوپانی دنبال رمه هایش می دوید.

حمزه پرسید: به نظر تو یک عالم ربانی بیش تر می فهمد یا یک چوپان  که  گوسفندانش را می چراند؟

گفتم: خوب معلوم است یک عالم ربانی بیشتر می داند!

همان طور که با نگاهش حرکت گله را دنبال می کرد گفت:

درست است که یک عالم ربانی خیلی چیزها را می داند ولی

گاهی وقت ها یک چوپان از طبیعت و بیابان چیزهایی یاد گرفته که عالم آن ها را نمی داند…

به نظر من هیچ کس را نباید دست کم گرفت.

حرف های شنیدنی 1/ پا به پای شهدا/ موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت/ ص 71/ شهید حمزه سید آبادی

همراهی با کاروان کربلا1

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام مهر, 1393

امام حسین علیه السلام در سوم شعبان سال 60 هجری از مدینه به قصد مکه حرکت

و بقیه ماه شعبان و رمضان و شوال و ذی القعده را در آنجا گذراند.

امام در روز چهار شنبه هشتم ذی الحجه از مکه خارج شده و روز دوم محرم به کربلا رسیدند.

( لهوف سید بن طاووس/ ترجمه علیرضا رجال تهرآنی)

***************************************

امام حسین علیه السلام درطی  این مسیر  و در منزلگاه های مختلف ملاقات ها و سخنانی داشته اند که ان شاء الله در همراهی با ما  تا محرم با آن آشنا و بهر ه مند خواهید شد.  مطالب حاضر بیشتر از دو مقتل معتبر لهوف سید ابن طاووس  ترجمه علیرضا رجال تهرانی و مقتل الحسین سید ضیاء الدین تنکابنی توسط مدیر این وبلاگ نکته برداری شده است .

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام مهر, 1393

خدا کند از خود راضی نباشیم.

اگر از خود راضی باشیم، هرگز نمی توانیم حق ربوبیت را در عبودیت و بندگی ادا کنیم!

با اینکه هیچیم، خود را همه چیز می دانیم!

جرعه وصال(چکیده ای از اندیشه های آیت الله بهجت/ ص 92)

مهار شیطان17

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام مهر, 1393

خودبینی و خود پسندی بدترین دام شیطان است پس دیگران را فراموش نکن.

امام علی علیه السلام:

بر تو باد به دوری  از خود بینی و خود پسندی و دوست داشتن ستایش از تو، زیرا این از

محکم ترین فرصت های شیطان است.


مهار کردن شیطان/ واحد پژوهش انتشارات هناریس/ ص 60

در این خانه بیائید و ببینید صفا را!

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام مهر, 1393

با گل  گفتم ابر چرا می گرید

ماتم زده نیست پس چرا می گرید

گل گفت: اگر راست همی باید گفت

بر عمر من و عهد شما می گرید!

خدا را شکر که!

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام مهر, 1393

شهید خالد کریمی از رزمندگان اهل تسنن بود که ارادت خاصی به شیعیان داشت.  در حین عملیاتی که برای آزاد سازی «گرگ تپه» و «دارلک» انجام دادیم به او گفت: چرا با اینکه تو سُنی هستی ولی به ما ارادت داری؟ او که بسیار نورانی شده بود گفت: خدا را شکر می کنم که آخر عمر توانستم با محبان علی علیه السلام زندگی کنم. در شهر دو قبرستان یکی عمومی و یکی مزار شهدای پاسدار وجود داشت. گفت: از شما خواهش می کنم که مرا کنار بچه های سپاه دفن کنید چرا که آنها را بسیار دوست دارم و امیدوارم از این طریق حضرت علی علیه السلام به فریادم برسد و مرا نجات دهد. پیک و خبر رسان ما بود. روز بعد برای انجام ماموریتی عازم شد و در راه با اصابت گلوله تک تیر انداز دشمن به وصال معشوق دست یافت.  خودمان او را تشییع کرده و در مزار شهدای پاسدار به خاک سپردیم.

حرف های شنیدنی1 (پا به پای شهدا)/ موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت/ صص 38 و 39/ شهید خالد کریمی