ملامتگو چه دريابد !
نوشته شده توسطصداقت...!هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني
كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني
ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق
نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني
دريغا عيش شبگيري كه در خواب سحر بگذشت
نداني قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در ماني
ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست
بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني
شيوه دفاع از ولايت!
نوشته شده توسطصداقت...! 26ام بهمن, 1396در زمان هر پيامبري انحراف پيش آمد. قوم موسي نبي عليه السلام انحراف اعتقادي - گوساله پرست شدند-و موسي زنده بود و فرياد زد و جلوي انحراف ايستاد/ قوم لوط انحراف جنسي و لوط زنده بود و جلوي انحراف ايستاد/ قوم شعيب - انحراف اقتصادي؛ كم فروشي مي كردند. فرياد زد- و…/ انحراف در اسلام تفاوتش اين است كه خود پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نبود. غدير شد سقيفه/ بزرگترين دستاورد اسلام؛ ولايت و امامت شد خلافت. چه كسي بايد فرياد مي زد؟ فاطمه زهرا سلام الله عليها. شرايط به گونه اي بود كه فقط فاطمه زهرا سلام الله مي توانست فرياد بزند ودر 5 مرحله دفاع كرد. تنها كسي كه جلوي اين انحراف ايستاد. ما تشيع خود را مديون تلاش ايشان هستيم.
در قرآن سه جور الگو داريم: الگوي عام؛ عمومي اسم كسي مطرح نشده … كونوا مع الصادقين؛ قد افلح المومنون…/ الگوي خاص؛ نام برده شده است. والذكر في الكتاب ادريس و…/ اخص - پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه عليهم السلام / بر اساس روايات فاطمه عليها سلام الگوي اين الگوهاي اخص است.
اقدامات حضرت زهرا عليها سلام در دفاع از ولايت:
1- سخن - خطبه خواندند. اولين كسي كه از خاندان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم خطبه خواند ايشان بودند.
2- حركت - شبانه درب منزل انصار و مهاجر مي رفتند و ايشان را آگاه مي كردند نيامدند ولي حضرت حرفشان را زدند.
3- تحريم - بر بدن من نماز نخوانند/ شبانه تشييع شدند/ قبرشان هنوز مخفي است./ آن دو- خليفه اول و دوم- وقتي آمدند ملاقات روي برگرداندند و نارضايتي خود از هر دو را اعلام كردند.
4- گريه - عاطفه- زني كه پدرش فوت مي كند غالبا در خانه مي ماند و گريه مي كند ولي با بچه ها مي رفتند بقيع و گريه مي كردند و وقتي سوال مي شد مي فرمودند براي دو مصيب؛ فقدان پدرم و ظلم هايي كه به علي عليه السلام شد.
5- شهادت - هزينه كردند - سقط/ شكستن پهلو/ جسارت به صورت ايشان و…
شنیده شده از: حجه الاسلام ناصر رفيعي / مراسم ایام فاطمیه/ 24 بهمن 96/ شب هفدهم/ گزینش از سخنرانی
برای دانلود فایل صوتی کل سخنرانی به آی دی ذیل مراجعه فرمایید./ متن پست گزيده هايي از كل سخنراني است.
@kheymehsabzhoseini
به همين دليل!
نوشته شده توسطصداقت...! 22ام بهمن, 1396شرايط دست به دست هم داد و با جمع كوچكي از خوبان، بدون تصميم قبلي راهي مركز استان شديم. همايش كه تمام شد نزديك اذان ظهر بود. نظر سنجي انجام شد، كفه ترازو به نفع ما بالا ماند و برخلاف معمول، چهارشنبه راهي گلزار شهداي اصفهان شديم.
چند ماهي بود حسابي دلتنگ بودم. ضمن برنامه ريزي، شرايط مهيا نمي شد. بعد از نمازي مختصر مفيد، همراهان روي چمن حلقه كوچكي تشكيل دادند و خوراكي هايشان را رونمايي كردند تا چند دقيقه اي استراحت كنند. بر خلاف ميلم جمع را ترك كردم و با يكي از همراهان رفتيم براي قدم زدن. چند دقيقه اي كه گذشت، يكي دو نفر از طلاب همراه شدند و از سوالاتشان غافلگير شدم.
- استاد چرا قدم مي زنيد و جايي توقف نمي كنيد؟
عادت هميشگي است. شهر خودمان هم معمولا صبح جمعه مي روم كه خلوت باشد و راحت قدم بزنم. گلزار شهدا كه قدم مي زنم مي فهمم همه مشكلات دنيا كوچك است و بچگانه. كجا توقف كنم عزيزم. چه فرقي بين اين مزارها است. از هيچكدام شناختي ندارم، با هيچكدام فاميل نيستم. بر چه اساسي تفاوت قائل شوم؟ همه شهيدند و والا مقام.
- استاد چرا عكس خانم هاي شهيد هم بالاي سر مزارشان نصب شده؟ مرد و زن رفت و آمد دارند بد نيست؟
نمي دانم. شخصا با گذاشتن عكس محجب براي پروفايل، تصوير برداري از مراسم بانوان و انتشار چهره هاي واضح در فضاي مجازي مخالفم. ولي اينجا حقيقت دنيا است. كسي كه اينجا مي آيد حرمت شهيد مي داند. عكس ها محجبه اند. فقط كسي كه اينجاست مي بيند. نگاهشان كني مي فهمي زنان هم پا به پاي مردان در انقلاب و حفظ اسلام نقش داشته اند. به نظرت اينجا كسي به مزار شهيدي از سر جنسيت نگاه مي كند؟
استاد چرا دلتان براي گلزار شهدا تنگ مي شود؟
لبخندي زدم. چند نفر بوديم؟ چند نفر از جمعمان را مي بيني؟- هيچكدام استاد- اينجا خودش شهر است. خيابان بندي دارد. قطعه بندي دارد. سالن دارد. مسجد دارد. فروشگاه دارد. به ازاي هر پرچم يك جوان مردم اينجا آرميده است. خواندن سنگ قبر مكروه است ولي همه را مي خوانم فقط سنشان را. 17 ساله هم مي بينم. بيشترشان دهه بيستي. از قداست حرفي نميزنم. اين ها هم مثل ما اهدافي داشته اند مهندس و دكتر شدن، فرزند و… همه را رها كردند. براي چه؟ قبري را نشانه رفتم ؛ چند دقيقه از دور فقط ايستاديم و نگاه كرديم. پيرمرد با زحمت قدم بر مي داشت. كنار مزاري توقف كرد. ظرف هاي آبش را زمين گذاشت. بوته را از گلدان كوچكتر جدا و در گلدان بزرگتر كاشت. آبش داد. سنگ مزار را شست و نشست؛ چه نشستني. عزيزم اسلام و قرآن به كنار، انسانيت مي گويد؛ پا گذاشتن روي هدفشان بماند حداقل بعد از مرگ اين پيرمرد و پيرزن ها.
نوشته شده توسط: صداقت/ 22 بهمن 1396
آشنايي با سواد رسانه اي!
نوشته شده توسطصداقت...! 21ام بهمن, 1396روشن شدن هر مفهوم، قبل از هر چیزی برای درک صحیح آن مفهوم می تواند کمک کند.
سواد رسانه ای مشتکل از دو عبارت است: «سواد» و «رسانه».
برگردیم به دوران کودکی و روزهای اول مدرسه، زمانی که به مدرسه می رفتیم تا «خواندن و نوشتن» را یاد بگیریم و دیگر «بی سواد» نباشیم. در مدرسه ابتدا حروف الفبا را یاد می گرفتیم؛ یعنی نسبت به شکل حروف، صدای آنها و نحوه نوشتن آنها «دانش» پیدا می کردیم.
سپس «مهارت» کنار هم گذاشتن حروف و خواندن و هجّی کردن کلمات را یاد می گرفتیم و بعد از مدتی «کاربرد» کلمات در ساختن جمله ها و خواندن و نوشتن متون مختلف را آموختیم و بدین ترتیب «باسواد شدیم»! مجموعه ای از دانش ها در کنار مهارت ها به اضافه کاربردها در کنار هم، ما را با سواد کرد.
رسانه وسیله ای است که فرستنده به کمک آن پیام خود را به گیرنده منتقل می کند.
رفته رفته ابزارهای ارتباطی گسترش پیدا کرد و در عصر حاضر با ظهور رسانه های چاپی و الکترونیکی، رسانه های جمعی شکل گرفتند. مهم ترین تفاوت رسانه های امروزی آن است که می توانند پیام های خود را با سرعت زیاد به طیف وسیعی از مخاطبان برسانند.
همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می کند تا بتوانیم انواع جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معناهای متفاوتی از آن ها برداشت کنیم، سواد رسانه ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می توانیم انواع رسانه ها و تولیدات رسانه ای را درک، تفسیر و تحلیل کنیم. هر رسانه مجموعه ای از نشانه های خاص خود را دارد که شناخت این نشانه ها در با سواد شدن ما نقش مهمی را ایفا می کند.
منبع: آزمون دوره تبليغ نوين
کتاب منازل الآخره+ دانلود
نوشته شده توسطصداقت...! 16ام بهمن, 1396از بزرگان زیادی شنیده ام که بر مطالعه کتاب مناز ل الاخره، تالیف ثقه المحدثین مرحوم شیخ عباس قمی تاکید داشته حتی برخی سفارش می کنند گهگاهی و اگر می توانید هفته ای یک بار این کتاب را مطالعه کنید.
جمله ای از مقدمه مولف، كه هر بار تکرار می کنم؛ برایم تازگی دارد: «… شاید ان شاء الله کتابی مفصل در این باب تصنیف کنم و اگر چه در زمان نمی بینم اشخاصی را که از روی جد و حقیقت طالب این نحو مطالب باشند و به همین ملاحظه این مختصر ر ا نیز با حال افسردگی و کم رغبتی نوشتم و از حق تعالی مسئلت می نمایم تایید و توفیق خود را…».
این بار کتاب را متفاوت مطالعه کردم. از هر منزل بر اساس دستورات نافع ارائه شده ساده ترین ها را انتخاب کردم. ارائه می کنم شاید عملی برای حقایق سفر آخرت خود تدارک دیدیم.
حقیقت اول : مرگ |
سکرات موت (نیکی به والدین/ مداومت بر سوره زلزال در نافله ها)
عدیله عند الموت - تلاش شیطان برای عدول از عقاید و ایمان- (مواظبت بر نماز اول وقت/دعای عدیله/ تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از هر نماز/ انگشتر عقیق/ 7 باربعد از نماز صبح و مغرب: بسم الله الرحمن الرحيم، لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم )
حقیقت دوم: قبر |
وحشت قبر (عیادت از مریض/ شیعه امام علی علیه السلام بودن/ روزی صد بار «لا اله الا الله الملك الحق المبین»/ خواندن سوره یس قبل از خواب/ نماز شب اول قبر کسی بخواند و هدیه کند)
فشار قبر (خواندن سوره تکاثر قبل از خواب/ پرهیز از غیبت و نمامی و سخن چینی و رد کردن مومنی که توانایی برآورده کردن حاجتش را داریم/ خیس بودن خاک قبر/ گذاشتن دو چوب تر با میت/ خواندن سوره ملک برای میت)
سوال نکیر و منکر(نماز و روزه و صبر و زکات/ نیکی/ ولایت اهل بیت علیهم السلام/ تلقین خانواده بعد از دفن ميت و رفتن مردم/ احیای شب 23 رمضان و 100 رکعت نماز)
حقیقت سوم: برزخ |
(توجه به گذشتگان با خیرات و نماز/ برای پدر و مادر دو رکعت نماز در رکعت اول قدر و در رکعت دوم کوثر)
حقیقت چهارم: قیامت |
فزع اکبر - هول و وحشت رسیدن قیامت- (فرو بردن خشم/ اجتناب در زمان توانایی بر شهوت و فاحشه- کار خیلی بد- /خواندن سوره عصر در نمازها/ احترام به کسی که موی خود را در راه اسلام سفید کرده است/ ولایت و محبت پیامبر و اهل بیت علیهم السلام/ دست گذاشتن روی قبر و خواندن 7 بار سوره قدر)
حقیقت پنجم: بیرون آمدن از قبر |
(پرهیز از نمامی و سخن چینی/ عدم شک در فضایل مولا علی علیه السلام/ دوری از نگاه به نا محرم/ ادای حقوق مالی/ دوری از دو رویی/ تشییع جنازه مومن/ برطرف کردن غم مومن/ شاد کردن مومن/ دعای جوشن کبیر در اول ماه رمضان)
حقیقت ششم:میزان |
- وزن کردن و سنجش اعمال- (بهترین عمل برای سنگین کردن میزان صلوات بر محمد و آل محمد- اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم/ حسن خلق)
حقیقت هفتم: حسابرسی |
(دقت و به حساب خود رسیدن در دنیا/ پرهیز از حق الناس)
حقیقت هشتم: دادن پرونده ها |
(روایت است چون حق تعالی خواهد مومن را حساب کند نامه او را به دست راست او دهد و میان او و خود حساب کند و دیگری مطلع نشود/ اگر نسبت به بنده اراده بد داشته باشد حساب می کند او را علانیه در حضور خلایق و حجت را بر او تمام می کند و نامه اش را به دست چپ می دهد)
حقیقت نهم: صراط |
(صله رحم/ ادای امانت / زیارت امام رضا علیه السلام )
حقیقت دهم: سختی عذاب جهنم |
جبرئیل به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: … اگر قطره ای از ذریع - آب جهنمیان- در آب اهل دنیا بریزد جمیع اهل دنیا از گندش بمیرند و اگر یک حلقه از زنجیری که هفتاد ذراع آن به گردن جهنمیان است بر دنیا بگذارند از گرمی آن تمام دنیا ذوب می شود…
(نسخه دانلود از سایت سمت خدا برداشت شده است)
تنظيم: صداقت/ از نسخه انتشارات محتشم/ 1385
بازار هنر اصفهان!
نوشته شده توسطصداقت...! 14ام بهمن, 1396قبل از اتمام وقت امتحان، از جلسه زدم بیرون. به جای ترمینال نشینی، با برادرم که دانشجوی دانشگاه اصفهان است تماس گرفتم و خواستم خودش را برساند محل آزمون. بنده خدا هراسان در کمتر از یک ساعت کنارم حاضر شد. برایش توضیح دادم که حال و هوای درستی ندارم و برویم هر کجا که او می گوید، فقط برویم.
سرمان را پایین انداختیم و از زمین و زمان صحبت می کردیم و خیابان ها را یکی پس از دیگری قدم می زدیم. گاهی از سرما، متوقف می شدیم و چای می خریدیم و مجدد مثل مجنون ها فقط می رفتیم. برایش از خستگی تلاش هایم گفتم و بیهوده بودن اهدافم. از اینکه بیکاری انگیزه ها را قتل عام می کند و این شاخه آن شاخه پریدن جوانی را پیر. از انسان های بی محبتی که منفعت خودشان را می بینند و دیگران را قربانی می کنند. از دوره و زمانه ای که کسی دلش به حال عمر جوانان شیعه نمی سوزد.
کم کم صدای اذان ظهر شنیده شد. حوالی بازار هنر اصفهان بودیم. از برادرم خواهش کردم برویم در نمازخانه زیر زمینی کوچکشان نمازمان را ادا کنیم. همه طول بازار را رفتیم تا رسیدیم به نماز خانه. نماز که خواندیم تعمدا خواستم همان مسیر را برگردیم. بدون اینکه به زیور آلات خیره شوم فقط دو بار از طول کل بازار عبور کردم.
- مهدی، می دانی چرا گفتم بیاییم اینجا؟ - خب آمدیم نمازمان را بخوانیم. - راستش را بخواهی نه. مدتی است از آینده و بیکاری، نگرانم. خودت جوانی و می دانی عزت نفس داشتن و دستت جلوی پدرت همیشه دراز باشد یعنی چه. آمدم تکرار مغازه ها را ببینم. همه این مغازه ها طلا فروشی است. چند نفر توی این اوضاع اقتصادی توان خرید طلا دارند؟ همه اینها با فاصله های سانتیمتری چسبیده به هم شغلی دارند که نیازهای اولیه مردم هم نیست، اما توی چهره هیچکدامشان نا امیدی ندیدم. من اینجا که قدم می زنم آرام می شوم. خوب می فهمم و می توانم تکرار کنم، درک کنم رزق و روزی هر کسی دست خداست و وظیفه ما فقط خوب بودن و دست پر مردن است.
نوشته شده توسط: صداقت/ 14 بهمن 1396
ملاک ارزشمندی انسان چیست؟
نوشته شده توسطصداقت...! 12ام بهمن, 1396ارزش یک انسان به چیست؟
… امروز دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن در فرهنگ منحط غرب یک ارزش قلمداد می شود.
دیده شدن در چه فضایی؟ نزد اهل دنیا
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: زهرای اطهر ارزشمند است چون در آسمان ها دیده می شود.
دیده شدن خوب است یا بد؟
دیده شدن خوب است اما در آسمان ها
دیده شدن خوب است اما توسط ملائکه الله.
دیده شدن خوب است اما به چشم خدای متعال نه به چشم بندگان خدا
———————————-
« پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم:
أمّا ابنَتي فاطمةُ فإنّها سَيِّدَةُ نِساءِ العالَمينَ مِن الأوَّلِينَ و الآخِرِينَ ···
متى قامَت في مِحرابِها بينَ يَدَي رَبِّها جَلَّ جلالُهُ زَهَرَ نورُها لِملائكةِ السَّماءِ كما يَزهَرُ نورُ الكواكِبِ لأهلِ الأرضِ،
و يقولُ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ لملائكَتِهِ: يا ملائكَتِي ، انظُرُوا إلى أمَتي فاطمةَ سَيِّدَةِ إمائي قائمهٌ بينَ يَدَيَّ،
تَرتَعِدُ فَرائصُها مِن خِيفَتي، و قد أقبَلَت بقَلبِها على عِبادَتِي، اُشهِدُكُم أنّي قد أمَّنتُ شِيعَتَها مِنَ النارِ .
امّا دخترم فاطمه، او بانوى زنان جهان است از روز نخست تا قیامت ؛
هرگاه در محراب خود در برابر پروردگارش ، جلّ جلاله ، بايستد ، نور نمازش براى فرشتگان آسمان مى درخشد، همچنان كه نور ستارگان براى زمينيان مى درخشد
و خداوند عزّ و جلّ به فرشتگانش مى فرمايد : اى فرشتگان من! به بنده من فاطمه بنگريد ، بانوى بندگان من در برابر من ايستاده است
و گوشت تنش از بيم من مى لرزد . او با قلبش به عبادت من روى آورده است ، شما را گواه مى گيرم كه شيعيان او را از آتش ايمن كردم .»
شنیده شده از: آیت الله حاج ابوالقاسم/ مراسم ایام فاطمیه/ 11 بهمن 96/ شب چهارم/ گزینش از سخنرانی
برای دانلود فایل صوتی کل سخنرانی به آی دی ذیل مراجعه فرمایید./ متن پست از دقایق 9 الی15
@kheymehsabzhoseini