ملامتگو چه دريابد !

نوشته شده توسطصداقت...!

هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني

كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني

ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق

نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني

دريغا عيش  شبگيري كه در خواب سحر بگذشت

نداني  قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در   ماني

ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست

بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني



حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 3ام اسفند, 1393

دهقاني به در خانه خواجه بهاء الدين صاحب ديوان رفت.

به خواجه سرا گفت كه به خواجه بگوي كه خدا بيرون نشسته است با تو كاري دارد.

به خواجه بگفت به احضار او اشارت كرد. چون در آمد. پرسيد: تو خدايي؟

گفت بله. گفت: چگونه؟ گفت من پيش [از اين] ده خدا، باغ خدا و خانه خدا بودم،

نواب تو ده و باغ و خانه از من به ظلم گرفتند، خدا ماند.

گزيده طنز عبيد زاكاني / ابوالفضل زرويي نصر آباد/ ص 19

الهي!

نوشته شده توسطصداقت...! 1ام اسفند, 1393

الهي!

هراس حسن از خويش، بيش از اهرمن است

كه اين دشمن بيگانه است و آن آشنا و همخانه!

 

الهي نامه آيت الله حسن زاده آملي/ ص 47

 

عشق بي بهانه!

نوشته شده توسطصداقت...! 30ام بهمن, 1393

دو ماه از تاريخي كه بنا به درخواست استاد اخلاقم، براي خارج شدن اين محل فرهنگي از ركود مقطعي، وارد آن شدم، مي گذرد. قرار نبود بيش از يك ماه بمانم اما  نمي دانم چرا ناخواسته تمديد مي شود. در اين مدت  هر چند  روبرو شدن با بعضي زبان هاي چرب و عدم همكاري ها،  مادي نگري ها و تفكر  دنيا محور بعضي از مسئولين و مردم، قضاوت هاي نابجا و حرف هاي بيهوده و شعب ابو طالب بودن وضعيت بودجه فرهنگي  و …  تلخ و رنج آور است اما  بعضي اتفاقات هم خالي از لطف و خوشايندي نيست. تقريبا يك هفته اي است كه بنا به مسئوليت محوله و جهت بررسي كيفيت كاركرد مربيان، در محل شعبه هاي اين مركز، در سطح شهر- از هر قشر و صنف و گروه سني و محتواهاي فرهنگي مختلف - البته بدون هماهنگي قبلي و عدم شناخت  بقيه تا زمان خروج، حاضر مي شوم . امروز نوبت رسيد به  كلاس قرآن آموزان مركز شبانه روزي بهزيستي.  قبلا هم يك بار از اين محل ديدن كرده بودم (عجب ديداري!).  در همان اتاق جلو در ورودي  مثل كلاس  درس،  ولي روي زمين،   نشسته بودند. قرآن ها روي پاهاي كوچكشان بود و مربي  هم روبروي آنها روي صندلي . پسر بچه هاي مقطع ابتدايي از اول تا ششم. بعد از دعاي فرج كلاس شروع شد. باور كردنش براي آنها كه نديده اند سخت است، خيلي صحيح و روان، قرآن را مي خواندند.هر چند مربي با يكي از مراكز ديگر مشترك بود، اما روان خواني ها ها قابل مقايسه نبود. از بين همه اميد را مي شناختم. بهتر از همه قرآن مي خواند. بايد حالا كلاس سوم باشد، بقره خواندنش جاي خجالت داشت براي ما بعضي بزرگترهاي ضعيف در روخواني . مربي ازكلمات سوره ها پرسيد و ازنماز،  از اصول و فروع دين، از كارهايي كه سبب نورانيت دل مي شود و از پيامبران اولوالعزم و تعداد سوره هاي قرآن و از داستان هاي صلوات و از تفسير بقره، از چهارده معصوم و تسبيحات اربعه و حضرت زهرا سلام الله عليها و … همه مي خواستند كه مربي جواب را از آنها بخواهد.  سرپرستشان از اصرارشان براي بيداري نماز صبح گفت و از دعاي ندبه رفتن اختياري هر جمعه شان، از رفتن براي تهيه نان و بعضي خريدها گفت و محبت ها و گريه هايشان، از اينكه سه سال است كسي يك مداد هم به آنها جايزه نداده براي قرآن خواندنشان … يا به زبان ديگر از حجت تمام شدن بر ما صاحبان نعمت ها گفت و از  ناشكري هاي ما. و از بهانه هاي غير قابل قبول ما در دوري از خدا. كوتاه سخن بگويم  در اين يك ساعت، به جز بركت  و اخلاص و صفا و صميميت و تلاش بدون هيچ چشم داشتي حتي يك مداد رنگي و زانو نزدن جلو مشكلات و لمس تسليم مصلحت حق بودن و رضايت از داشته ها؛ در اين كودكان، عشق بي بهانه  به خدا را  ديدم  و حقارت بعضي بهانه ها.


حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 28ام بهمن, 1393

استر طلحك را بدزديدند.

يكي مي گفت: گناه توست كه از پاس آن اهمال ورزيدي.

ديگري گفت: گناه مهتر است كه در طويله را باز گذاشته است..

گفت: پس در اين صورت، دزد را گناه نباشد.!

 

گزيده طنز عبيد زاكاني / ابوالفضل زرويي نصر آباد / ص 22

سفارش جبرئيل!

نوشته شده توسطصداقت...! 27ام بهمن, 1393

تا مسواك نمي زد نمي خفت.

مي فرمود:

هيچ گاه جبرييل نزدم نيامد جز آن كه، مرا به مسواك سفارش فرمود.

دهان هاي شما راهي از راه هاي [گفت و گو با] پروردگار است؛ پس محبوب ترين دهان نزد آفريدگار خوشبوترين دهان است، پس تا مي توانيد دهان هايتان را خوشبو كنيد.

در مسواك زدن دوازده فايده است:
پاكيزگي دهان خوشنودي آفريدگار سپيدي دندان نابودي كرم كاستي بلغم اشتها آوري، ازون شدن نيكي ها سنت پذيري، حضور فرشتگان و استحكام لثه ها ….

دندان هايتان را خلال كنيد؛ براي فرشتگان چيزي منفورتر از آن نيست كه در دندان هاي كسي [با قيمانده] غذا را ببينند.

چرا دندان هاي شما را زرد و كثيف مي بينم؛ شما را چه شده است كه مسواك نمي زنيد؟

دندان ها را آفريدگار والا آفريده است. آن ها ابزار خوردن وسيله جويدن، عامل اشتها و آماده ساختن معده هاست.

دو ركعت نماز با مسواك، برتر از هفتاد ركعت نماز بي مسواك است.

با همه سفارشي كه درباره مسواك زدن مي كرد، مي فرمود: در حمام مسواك نزنيد.

همنام گل هاي بهاري (نگاهي نو به شخصيت و زندگي پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم)/حسين سيدي/ صص 25 و 26

دروازه معرفت 12

نوشته شده توسطصداقت...! 27ام بهمن, 1393

نام كتاب: شميم شهادت (شهادت چيست و شهيد كيست؟)
تهيه و تنظيم: سيد محمد رضا طباطبائي نسب
انتشارات: موسسه فرهنگي نور الائمه (ع) چاپ اول/ 1381
قطع: پالتويي، تعداد صفحات: 50

توضیحات:

این کتاب شامل بيان 60 نكته كليدي و زيبا در

معرفي  شهادت و شهيد (هر كدام 30 نكته) با تمسك به آيات و روايات مي باشد.