ملامتگو چه دريابد !
نوشته شده توسطصداقت...!هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني
كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني
ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق
نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني
دريغا عيش شبگيري كه در خواب سحر بگذشت
نداني قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در ماني
ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست
بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني
این چه حالتست!
نوشته شده توسطصداقت...! 2ام آبان, 1393چل سال بیش رفت که من لاف می زنم
کز چاکران پیر مغان کمترین منم
از جاه عشق و دولت رندان پاکباز
پیوسته صدر مصطبه ها بود مسکنم!
حکمت!
نوشته شده توسطصداقت...! 2ام آبان, 1393برادر مهربانم، دنیای ما چون کوهساری است که هر کس در آن بانگ زند صدای خویش را می شنود.
پس کسی که قلبش از مهر و محبت پر شده باشد از دیگران جز محبت نخواهد دید.
امید آن دارم که این حقیر را از دعای خیر خویش فراموش نکنی.
شهید محمد قزبانی/ حرف های شنیدنی/ موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت/ ص 138
مهار شیطان24
نوشته شده توسطصداقت...! 2ام آبان, 1393اگر می خواهید شیطان از دست شما بر سر خود بزند به دیدار برادر مومن بروید.
امام صادق علیه السلام:
دید و بازدید مومنان از یکدیگر چنان شیطان و لشکریان او را ناراحت می کند که
صدای خود را بلند می کنند و به صورت خود می زنند.
مهار کردن شیطان/ واحد پژوهش هناریس/ ص 102
همراهی با کاروان کربلا10
نوشته شده توسطصداقت...! 2ام آبان, 1393شیخ کلینی از حضرت امام صادق علیه السلام روایت نموده که روز تاسوعا، نهم محرم ، روزی است که امام حسین علیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه اهل شام بر قتال با آن حضرت اجتماع نموده و عمر سعد و ابن مرجانه (لعن الله علیهم )از کثرت سپاه و بسیاری لشکر خود خوشحال شدند.(1)
توضیحات مختصر
* ورود شمر به کربلا
در این روز شمر ملعون به همراه نامه ابن زیاد لعین در امر قتل امام علیه السلام به کربلا وارد شد و نامه را به ابن سعد نمود.
ابن زیاد به شمر گفت:
… و الله حسین آن کس نیست که تسلیم شود و دست بیعت به یزید دهد چه جان پدرش علی مرتضی در پهلوهای او جا دارد.
شمر گفت با نامه چه می کنی؟ یا فرمان را بپذیر یا امر لشکر را به من بگذار. عمر سعد گفت: من این کار را انجامخواهم داد و در تهیه قتال با سید الشهدا علیه السلام شد.(1)
* امان نامه شمر برای چند نفر از یاران امام حسین علیه السلام
شمر وقتی آمادگی ابن سعد برای قتال را دید نزدیک لشکر امام حسین علیه السلام رفت و فریاد زد: کجایند فرزندان خواهر من عبدالله و جعفر و عثمان و عباس؟(مادر آنها ام البنین از قبیله بنی کلاب بود که شمر هم از همین قبیله بود)
امام حسین علیه السلام فرمود: جواب او را بدهید اگر چه فاسق است لکن با شما قرابت و خویشی دارد.
جناب عباس بن علی علیه السلام بانگ زد:
بریده باد دست های تو و لعنت باد بر امانی که تو از برای ما آوردی. ای دشمن خدا، امر می کنی ما را که دست از برادر و مولای خود حسین بن فاطمه علیه السلام برداریم و سذ در طاعت ملعونان و فرزندان ملاعینان در آوریم؟ آیا ما را امان می دهی و برای پسر رسول خدا امان نیست؟!
شمر از شنیدن این سخنان خشمناک شد و به لشکر خود بازگشت(1)
منتهی الامال جلد اول/ شیخ عباس قمی / صص548 تا 550
الهی!
نوشته شده توسطصداقت...! 1ام آبان, 1393الهی!
امروز بیناتر از من کیست که تو را می بینم و
شنواتر از من کیست که سخن تو را می شنوم و
گویاتر از من کیست که از تو سخن می گویم و
داراتر از من کیست که تو را دارم.!
الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی
آیت الله مهدوی کنی ازدیدگاه رهبر!
نوشته شده توسطصداقت...! 1ام آبان, 1393این عالم بزرگوار…
در همهی عرصههای مهم کشور در دوران انقلاب شجاعانه و با صراحت تمام نقشآفرینی کرد.
از عضویت در شورای انقلاب و سپس تشکیل کمیتههای انقلاب در آغاز تأسیس نظام اسلامی
تا تصدی وزارت کشور و سپس قبول نخست وزیری در یکی از سختترین دورانهای جمهوری اسلامی،
و تا ورود در عرصهی تولید علم و تربیت جوانان صالح و تأسیس دانشگاه امام صادق(ع) و
تا امامت جمعه تهران و سرانجام ریاست مجلس خبگان،
همه جا و همه وقت در موضع یک عالم دینی و یک سیاستمدار صادق و یک انقلابی صریح ظاهر شد و
هرگز ملاحظات شخصی و انگیزههای جناحی و قبیلهئی را به حیطهی فعالیتهای گسترده و اثرگذار خود راه نداد.
این انسان بزرگ و پرهیزگار، همهی وزن وزین خود را در همهی حوادث این دهها سال در کفهی حق و حقیقت نهاد و در دفاع از راه و سیرهی انقلاب و نظام، کوتاهی نورزید.
رحمت و رضوان الهی بر روان پاک او باد.
بیانات مقام معظم رهبری/ 29 مهر 1393/ سایت http://www.leader.ir