موضوع: "هو معدن الایمان و بحبوحته"
منجیه 30
نوشته شده توسطصداقت...! 26ام تیر, 1394بگو: به من خبر دهيد اگر آبهاى (سرزمين) شما در زمين فرو رود چه كسى مى تواند آب جارى در دسترس شما قرار دهد(سوره ملک آیه سی) (1)
نکات کلیدی:
*«غَور» به معنای فرو رفتن در عمق است و «مَعین» به معنای آسان و روان است.(2)
* احتمال بروز خطر برای دوری از بی تفاوتی و غفلت کافی است(ان اصبح ماوکم غورا)(2)
* زمين از دو قشر مختلف تشكيل شده:” قشر نفوذ پذير” كه آب را در خود فرو مىبرد و در زير آن” قشر نفوذ ناپذير” است كه آب را در آنجا نگاه مى دارد، تمام چشمهها، چاهها، قناتها از بركت اين تركيب خاص به وجود آمده، زيرا اگر تمام روى زمين تا اعماق زياد قشر نفوذپذير بود آبها چنان در زمين فرو مى رفتند كه هرگز دست كسى به دامانشان نمى رسيد، و اگر همه نفوذناپذير بودند آبها روى زمين مى ايستادند و تبديل به يك باتلاق مى شدند، يا به زودى به درياها مى ريختند، و به اين ترتيب تمام ذخائر زير زمينى آب از دست مى رفت. اين نمونه كوچكى از رحمت عام خدا است كه مرگ و حيات انسان سخت با آن گره خورده است(1)
*در اين باره رواياتى است كه آيه شريفه را بر ولايت على علیه السلام و دشمنى آن جناب تطبيق مى كند، كه البته منظور از آنها تفسير نيست بلكه تطبيق كلى بر مصداق است(3)
*در رواياتى كه از ائمه اهل بيت علیهم السلام به ما رسيده، آيه اخير به ظهور حضرت مهدى علیه السلام و عدل جهانگستر او تفسير شده است، از جمله در حديثى از امام باقر علیه السلام در تفسير اين آيه مى خوانيم ” اين آيه در باره امامى نازل شده است كه قيام به عدل الهى مى كند (حضرت مهدى) مى گويد: اگر امام شما پنهان گردد، و نمى دانيد كجاست؟
چه كسى براى شما امامى مى فرستد كه اخبار آسمانها و زمين، و حلال و حرامخدا را براى شما شرح دهد". سپس فرمود:” به خدا سوگند تاويل اين آيه نيامد و سرانجام خواهد آمد"روايات در اين زمينه فراوان است و بايد توجه داشت كه همه از باب” تطبيق” است(1)
*امامان راهنما- عليهم السلام- بعدى ژرف به آيه داده و آن را به امام حق تأويل كرده اند، و گفته اند كه او آب است بدان سبب كه حامل رسالت خدا و راهنمايى براى مردم است، مگر آب عصب زندگى و ستون آن نيست؟ امام نيز چنين است، از آن روى كه با بصيرت هاى وحى و با هدايت به حق، پيروان خويش را در حيات خود زنده نگاه مى دارند. مگر كفر و گمراهى مرگ نيست؟(4)
لحظه ای درنگ:
سوره” ملك” با حاكميت و مالكيت خداوند شروع شد، و با رحمانيت او كه آن هم شاخه اى از حاكميت و مالكيت او است پايان مى گيرد، و اکنون نوبت عمل ما با این شناخت از خدای رحمان است.
(1)تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج24/ ص 359 و 360
(2) تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج 10/ ص 166
(3)تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ج19/ ص612
(4)تفسیر هدایت/ جمعی از مترجمان/ ج 16/ ص 194
منجیه 29
نوشته شده توسطصداقت...! 26ام تیر, 1394بگو: او خداوند رحمان است، ما به او ايمان آورده ايم، و بر او توكل كرده ايم و به زودى مى دانيد چه كسى در گمراهى آشكار است(سوره ملک آیه بیست و نهم )(1)
نکات کلیدی:
*اين آيه در حقيقت نوعى دلدارى به پيغمبر اسلام و مؤمنان است كه تصور نكنند در اين مبارزه گسترده حق و باطل تنها هستند، بلكه خداوند بخشنده مهربان يار و ياور آنها است(1).
* ابتدا زیر بنای اعتقادی خود را محکم کنید سپس به تهدید دشمن بپردازید(امنا… توکلنا.. فستعلمون…)(2)
*توکل ثمره ایمان و ملازم آن است.. در برابر کفار دو عامل ایمان و توکل مایه نجات است(2)
* چنان مى نمايد كه در آيه اشاره لطيفى به آن است كه خدا رسول- صلّى اللَّه عليه و آله- و كسانى را كه با اويند هلاك نمى كند بلكه آنان را مشمول رحمت خويش قرار مى دهد، بدان سبب كه او رحمان است و اينان به او ايمان آورده و از او فرمانبردارى كرده و تنها بر او متوكل شده اند… اما كافران و مشركان، از آن روى كه به پروردگار خويش و به آخرت كافر شده، و به شريكان پندارى اعتقاد و اعتماد پيدا كرده اند، گرفتار گمراهي آشكار شده اند، و اگر از دامنه گمراهى خويش آگاه نبوده، يا توانسته اند آن را از ديگران پنهان نگاه دارند، بايد بدانند كه حقيقت در آينده آشكار مى شود، و در هنگام كيفر ديدن در برابر مردمان رسوا خواهند شد، در صورتى كه مؤمنان و رهبرى مكتبى را متهم به انحراف مى كنند و در آن مى كوشند كه با اين كار خود رأى عمومى را به جانب خود جلب كنند(4)
لحظه ای درنگ:
آن كس كه بر رحمان توكل كند نوميد نمى شود، چه او برايش كفايت مى كند، و از بركت ها و رحمت هاى خويش به او مى بخشد، و از عذاب و هلاك در امانش نگاه مى دارد(4)
(1)تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج24/ ص 357
(2) تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج 10/ ص 166
(3)تفسیر هدایت/ جمعی از مترجمان/ ج 16/ ص 191 و 192
منجیه 28
نوشته شده توسطصداقت...! 25ام تیر, 1394بگو: اگر خداوند من و تمام كسانى را كه با من هستند هلاك كند يا مورد ترحم قرار دهد، چه كسى كافران را از عذاب دردناك پناه مى دهد(سوره ملک آیه بیست و هشتم)(1)
نکات کلیدی:
*در بعضى از روايات آمده است كه كافران مكه، به پيامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان نفرين مى كردند و تقاضاى مرگ او را داشتند به گمان اينكه اگر آن حضرت از دنيا برود، دعوتش نيز برچيده مى شود، آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد. خداوند وعده پيروزى اين آئين و سيطره آن را بر تمام جهان به او داده است، و حيات و مرگ پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم چيزى را تغيير نمى دهد(1)
* اين آيه ما را به حقايق آينده متوجه مى سازد
اين كه كافران معمولا از مسئوليت در مقابل حقايق الاهى با انتقال دادن قضيه رسالت از موضع خود و آن را به صورت مبادله شخصى ميان خودشان و رسول درآوردن، مى گريزند، و تو گويى رسالت قضيه اى است كه تنها مربوط به شخص پيغمبر است، و او در صدد دست يافتن به مصالح شخصى خويش است، و به همين سبب است كه به منازعه با كسانى مى پردازد كه به او ايمان نياورده اند. و اين آيه سفاهت اين رأى را آشكار مى كند و يادآور مى شود كه رسالت در ابتدا قضيه اى ميان انسان و پروردگار او است، و رسول جز واسطه اى ميان اين دو نيست، و بنده اى از بندگان خدا است كه اگر بخواهد او را هلاك مى كند يا مشمول رحمت خود قرار مى دهد
آيه سبب از بين رفتن انديشه هاى گمراه كننده درباره شفاعت مى شود، و چنان است كه محمد پيامبر- صلّى اللَّه عليه و آله- كه نزديكترين آفريدگان به خدا و بزرگترين منزلت را در نزد او دارد، و به او وعده شفاعت داده شده، چيزى از خدا در تملك خود ندارد، تا چه رسد به كسانى از اولياى صلح كه مقامى پايينتر از او دارند؟ و شركايى كه با وهم و پندار پيدا شده اند؟(4)
*و در اين آیه به طور قاطع كفار را تهديد مى كند به اينكه هلاك شدن ما و هلاك نشدنمان هيچ سودى به حال شما ندارد، و عذابى را كه به طور قطع و به خاطر كفرتان به شما خواهد رسيد از شما برطرف نمى سازد(3)
لحظه ای درنگ:
کفار همانگونه که نسبت به شخص پیامبر بغض و کینه دارند نسبت به پیروان او هم کینه دارند(اهلکنی الله و من معی)(2)
(1)تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج24/ ص 356 و 357
(2) تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج 10/ ص 165
(3)تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ج19/ ص 611
(4)تفسیر هدایت/ جمعی از مترجمان/ ج 16/ ص 190
منجیه 27
نوشته شده توسطصداقت...! 24ام تیر, 1394هنگامى كه آن وعده الهى را از نزديك مى بينند صورت كافران زشت و سياه مى گردد و به آنها گفته م ىشود اين همان چيزى است كه تقاضاى آن را داشتيد(سوره ملک آیه بیست و هفتم)(1)
نکات کلیدی:
* «زلفه» به معنای نزدیک و «تدّعون» به معنای درخواست جدی و با عجله است(2)
*در قیامت علاوه بر عذاب جسمی عذاب روحی تحقیر هم وجود دارد (هذا الذی کنتم تدّعون).(2)
* و از ظاهر سياق برمى آيد كه گوينده اين كلام ملائكه اند، كه به امر خدا به اهل دوزخ خطاب مى كنند. بعضى از مفسرين گفته اند گوينده آن خود كفارند كه به يكديگر مى گويند(3)
*حاكم ابو القاسم حسكانى مى گويد: هنگامى كه كافران مقامات على علیه السلام را نزد خداوند مشاهده كردند، صورت هاى آنها (از شدت خشم و غضب) سياه شد. در حديثى از امام باقر علیه السلام نيز همين معنى نقل شده است البته اين تفسير كه از طرق شيعه و اهل سنت، نقل شده از قبيل نوعى تطبيق است، و گرنه مورد آيه، مربوط به رستاخيز و قيامت است و اين قبيل تطبيق ها در لسان روايات كم نيست(1).
لحظه ای درنگ:
در آن شك نيست كه اين آثار كه در آن روز بر چهره هاى ايشان آشكار مى شود و سبب زشتى و بدى آنها مى شود نتيجه گناهان و اعمال سيّئه و عقايد نادرست ايشان است(4)
(1)تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج24/ ص 353
(2) تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج 10/ ص 163 و 164
(3)تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ج19/ ص610 و 611
(4)تفسیر هدایت/ جمعی از مترجمان/ ج 16/ ص 187 و 188
منجیه 26
نوشته شده توسطصداقت...! 22ام تیر, 1394بگو علم آن مخصوص خدا است و من فقط بيم دهنده آشكار هستم(سوره ملک آیه بیست و ششم)(1)
نکات کلیدی:
* علم غیب دو نوع است: نوعی که خداوند به بر گزیدگان خود عنایت می کند ( رجوع شود به آیه 49 سوره هود) و نوعی که فقط مخصوص خداست و حتی انبیای الهی به آن آگاهی ندارند مانند علم به برپایی قیامت(2)
*لام در كلمه” العلم” لام عهد است و مراد، علم به وقت حشر است، و اما اگر الف و لام را براى جنس بدانيم، در نتيجه معنايش اين مى شود كه به طور كلى حقيقت علم نزد خداست، و احدى به هيچ مقدار از آن علم احاطه نمى يابد، مگر به اذن خداى تعالى(3)
*خاتمه آيه ما را به دو حقيقت درباره روشنى راه دعوت صحيح و سالم به خدا هدايت مى كند:
اوّل: اين كه بر فرد مكتبى واجب است كه بنا بر آنچه مكتبش براى او ترسيم كرده است و هدف هاى او را در زندگى تعيين مى كند، پيش برود، بدون آن كه توجه فراوان به انگيزش هاى ديگران از دشمنان و رقيبان و نادانان ، از راه گرفتن اشكال و طرح پرسش و ملاحظات بى معنى داشته باشد، چه اگر چنين كند هرگز به هدفهاى خود نخواهد رسيد.
دوم: تواضع نسبت به حق در دعوت مسئله اى مهمّ است، پس اگر از او درباره چيزى سؤال شود كه پاسخ آن را نمى داند، واجب است بگويد كه نمى دانم . آقاى بشريت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با عظمتى كه دارد، در جواب كسى كه از او از ساعتى پرسش كرده كه علمى درباره آن ندارد، گفته است كه از ميعاد آن آگاهى ندارد(4)
*رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خبر دادن از غیب نیست بلکه هدایت و هشداراست(2)
*افراد مغرور و لجوج را باید به شیوه هشدار، ارشاد نمود و بشارت و تشویق درباره این گونه افراد کارساز نیست (2)
*سخن پیامبران روشن و بدون ابهام و پیچیدگی است(نذیر مبین)(2)
لحظه ای درنگ:
كافرى كه در غرور و عتوّ و نفور از حق سرنگون شده، خبر دادن هيچ كس به او در موعد ساعت سبب پيدا شدن تغييرى در او نمى شود، و اگر هم كسى به او خبر دهد و اين خبر دادن درست هم باشد، آن را نمى پذيرد، بدان جهت كه مشكل و مسئله او آن است كه به اساس، كه همان ساعت است ايمان ندارد(4)
(1)تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج24/ ص 352
(2) تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج 10/ ص 161 و 162
(3)تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ج19/ ص610
(4)تفسیر هدایت/ جمعی از مترجمان/ ج 16/ ص 187 و 188
منجیه 25
نوشته شده توسطصداقت...! 21ام تیر, 1394آنها مى گويند: اگر راست مى گوئيد اين وعده قيامت چه زمانى است؟ (سوره ملک آیه بیست و پنجم) (1)
نکات کلیدی:
*در اينكه منظور از” هذَا الْوَعْدُ” چيست! دو احتمال ذكر كرده اند:نخست وعده قيامت، ديگر وعده مجازات هاى گوناگون دنيا، مانند زلزله ها و صاعقه ها و طوفان ها، ولى با توجه به آيه گذشته معنى اول مناسبتر به نظر مى رسد هر چند جمع ميان هر دو معنى نيز ممكن است.(1)
* اين آیه سخن كفار و منكرين معاد را بیان مى كند كه در آمدن آن عجله كردند، البته استعجالشان به منظور استهزا بوده است. (3)
* در قرآن شش مرتبه «متی هذا الوعد» از زبان مخالفان آمده است و پیامبر در پاسخ آن می فرمودند: علم به قیامت فقط نزد خداست.(2)
*دشمن از طریق طرح سوال و تحقیر و استهزا در صدد تضعیف مکتب و رهبر آسمانی است لذا انبیا را متهم به دروغگویی می کنند(2)
*هر دانستنی ارزش نیست (اگر زمان قیامت را بدانیم برای گروهی که به آن زمان نزدیکترند سبب وحشت و اضطراب و برای گروهی که با آن فاصله طولانی دارند سبب غفلت و فراموشی است.)(2)
* هدف آنان از امثال این سوال رسيدن به حقيقت و شناختن آن نيست، بلكه مجرّد جدال و عناد است. مگر مقصود آنان چيزى جز آن است كه بهانه اى براى فرار از مسئوليت التزام به حق و پيروى از رهبرى مكتبى در حيات، و گريز از سرزنش ضمير و نداى فطرت است؟(4)
لحظه ای درنگ:
اگر كسى منكر حقيقت مرگ شود، و كسى را كه يادآور مرگ است تكذيب كند، آيا تا ابد زنده مى ماند و ياد آورنده مرگ دروغگو مى شود؟ آيا علم نداشتن انسان به لحظه مرگش- مثلا- حقيقت مرگ را از ميان مى برد؟ پس به چه دليل منكران حقايق، خبر ندادن رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله- را از موعد ساعت به ايشان دليلى بر انكار ساعت و نبودن آن دانسته اند؟!!(4)
(1)تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج24/ ص 352
(2) تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج 10/ ص 160 و 161
(3)تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ج19/ ص609
(4)تفسیر هدایت/ جمعی از مترجمان/ ج 16/ ص 185