موضوع: "مهدویت"
او نه اصلا خودم که می دانم!
نوشته شده توسطصداقت...!خودمانیم ها ولی من هم، عشقبازی جالبی دارم
شنبه تا جمعه طی شده تازه، یادم افتاده صاحبی دارم
«دارم از دست میروم آقا پس چرا دیر کرده ای شاها»
او نه اصلاْ خودم که می دانم ادعاهای کاذبی دارم
سال ها غایب است و باور کن کک من هم نمی گزد اما
باز هم با دروغ می گویم «تو بیا کار واجبی دارم»
او نبوده چه کار کردم من؟ به کدام؛ آب و آتشی زده ام؟
شنبه تا پنجشنبه خوش، جمعه٬ وای من نیز غایبی دارم
دیگر اوج نبودنش هم که، چند خطی سرودن از دوری است
آن هم آنقدر آخر هربیت قافیه های قالبی دارم…
“حسین رستمی”
مگر این چند روز دریابیم!!!
نوشته شده توسطصداقت...! 6ام آذر, 1394دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم
از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که میزنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بیتابیم
دجله هر شب هزار و یک قصه از نیستان سامرا دارد
مثل ما که هزار و یک سال است زائر غصههای سردابیم
بی تو یک روزِ خوش نبود و نرفت آبِ خوش از گلویمان پایین
یا سرابیم بی تو در پوچی یا که در خواب خویش مردابیم
کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچکمان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم
گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»
آمدی بغض کوچهها وا شد، اشکها قطره قطره دریا شد
با شما هر جزیره خضراء شد، در بهارت چه سبز و شادابیم
شاعر: قاسم صرافان
بر پا در روزگار از نظر فیلسوف فرانسوی!
نوشته شده توسطصداقت...! 13ام خرداد, 1394پروفسور هانری کور بن می گوید:
این جانب پس از مطالعه ادیان و مکاتب مختلف، تشیع را به دلیل
عقیده به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به عنوان امام زنده در این زمان
تنها مدهب زنده و بر پا در این روزگار می دانم.
مهدی موعود / محمد رحمتی شهرضا/ روی جلد
دقیقا منظور شما از این سوال چیه؟!!!
نوشته شده توسطصداقت...! 13ام خرداد, 1394* اگر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف امام دوازدهم ما شیعیان است و موجود و زنده و قادر به انجام هر کاری از سوی خدا ، چرا شیعیان این قدر مشکلات مختلف اجتماعی و فقهی و … دارند و ایشان برطرف نمی کند؟
اولا این اعتقاد ماست که امام ما در سال 255 متولد شده اند و زنده ولی در غیبتند. و معتقدیم به اذن الهی قادر به انجام کارهای خارق العاده و برای هر کدام از این موارد روایات و علاوه بر آن ملاقات ها و کرامت ها و …. اما لازمه صدق اعتقاد خود را این نمی دانیم که چون ایشان زنده اند و توان انجام کارهای خارق العاده را دارد باید تمام مشکلات شیعیان را بر طرف کند. مشکلات برای پیامبران الهی و پیروان آنها از جمله حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم هم وجود داشت(جنگ ها، مشکلات اقتصادی، فتنه ها، بیماری و … ) اما آنها را با معجزه حل نکردند.
باید دانست که
* صدور کرامت (کار خارق العاده) نیا ز به اذن الهی دارد و هر وقت او بخواهد نه هر وقت ما بخواهیم.
*صدور کرامت مربوط به مواقعی است که حل مشکل فرد یا جامعه از طریق معمول بسیار دشوار یا نا ممکن باشد.
*صدور کرامت گاهی برای آگاهی مردم به الطاف امام نسبت به خود و مقام معنوی ایشان و استواری در عقیده است.
*مشکلات از جنبه دینی برای آزمایش مردم و سنجش ایمان آنها ست علاوه بر آن بروز استعداد ها و توانمندی ها و خلاقیت افراد هم از برکات مشکلات است.
* امام ما زنده ولی در غیبتند و خودشان به طور مستقیم و آشکار در امور شیعیان و رهبری آنها دخالت نمی کنند(خورشید پشت ابر) و مردم را در زمان غیبت از نظر علمی و تقوایی به مجتهدین واجد شرایط ارجاع داده اند.
* این نکته را هم فراموش نکنیم که زمین پر از قسط و عدل و نعمت ها و برکات فراوان مربوط به زمان ظهور و تشکیل حکومت ایشان است. ایشان برای تشکیل حکومت هم هر چند با مشکلات زیادی روبرو هستند ولی با کمک یاران و غلبه بر مشکلات حکومت تشکیل می دهند نه با معجزه.
شبهات مهدویت/ آقای نصر/ خلاصه و باز نویسی صص 9 تا 14
اعمال ما ؟؟!
نوشته شده توسطصداقت...! 25ام اردیبهشت, 1394هر چند حضرت حجت علیه السلام از ما غایب و ما از فیض حضور آن حضرت محرومیم اما
اعمال مطابق یا مخالف دفتر و راه و رسم حضرت را می دانیم
و اینکه آیا با اعمال و رفتار خود آن حضرت را خوشنود و سلامی - هر چند ضعیف- خدمتش می فرستیم
و یا آن حضرت را با اعمال ناپسند، ناراضی و ناراحت می کنیم!
جرعه وصال (چکیده ای از اندیشه های آیت الله بهجت)/ ص 25
کارگاه آموزش محبت امام زمان سلام الله علیها!
نوشته شده توسطصداقت...! 27ام خرداد, 1393روش های کسب و آموزش محبت امام زمان علیه السلام
تقویت مبانی اعتقادی و باورهای دینی
از احادیث استفاده می شود که بین ایمان و حب اهل بیت ملازمه برقرار بوده و با ایمان حب اهل بیت در دل ایجاد و با افزایش آن تشدید می شود.
تحصیل شناخت و ایجاد مقدمات دلبستگی
این مقدمات عبارتند از شناخت زیبایی هاو زیبندگی های شخصیتی امام زمان (باطنی و جوانحی)
شناخت زیبایی ها و زیبندگی های شخصی امام زمان (ظاهری و جوارحی)
در علم اخلاق نقطه آغازین عشق حالتی است به نام میل و یا جاذبه که این حالت شدیدا تحت تاثیر زیبایی ها و مظاهر زیبایی و محاسن نیکی های محبوب است. به همین دلیل در کتب مربوط بخ اهل بیت بخش انبوهی از مطالب را به ذکر فضائل و مناقب و محاسن اهل بیت اختصاص می دهند تا با تعلیم و یادگیری فضائل و مناقب تولید عشق در دل و ذهن شود و در یک مسیر منطقی رشد و تعالی یابد.
ایجاد سنخیت و مناسبت عملی و رفتاری
سنخیت یعنی نوعی اشتراک و اتحاد مرئی و محسوس و یا نا محسوس بین دو چیز و یا دو کس که این نقطه اشتراک موجب اتحاد و یگانگی و پیوند بین آن دو می شود. راز اصلی دوستی ها، وجود سنخیت و وجه مشترک است هر چند تفاوت هایی هم در شخصیت هر دو وجود داشته باشد. هر چه سنخیت بالاتر باشد، دوستی اتحاد و یگانگی هم عمیق تر و استوارتر خواهد شد.
دفاع از آرمان و مکتب علمی و عملی اهل بیت و امام زمان علیه السلام در برابر دشمنان.
دفاع فرهنگی و علمی و تلاش برای توسعه افکار و آرمان های مکتب اهل بیت و کوشش برای کنترل افکار مخالفان فکری اهل بیت و کوباندن و رسوا نمودن علمی و عملی دشمنان آنان است.
دعا و خواستن از خدا
بحث محبت، مهدی نیلی پور، خلاصه صص 48-40
راه های کسب عشق و محبت!
نوشته شده توسطصداقت...! 26ام خرداد, 1393در علم تربیت عشق و محبت دو قسم است
نا آموخته: محبتی که از غیر راه آموزش و یا از راه های ناشناخته خدا در دل ایجاد می کند. مانند عشق مادر به فرزند و عشق فرزند به مادر
آموختنی: محبتی که برای به دست آوردن آن باید کوشید و انرژی و توان مصرف نمود و آموزش دید. در این قسم از محبت به مقدار معرفت و به اندازه تلاش و کوشش و صرف وقت و انرژی ، عشق توسعه می یابد و به مراحل عالی در سیر تکامل خود می رسد.
* بسیاری از دلدادگان امام زمان علیه السلام به عنایت خدا و اهل بیت دارای محبت موهوبی و ناآموخته هستند و البته قسم دیگر دلدادگی به خدا و رسول و اهل بیت محبت و عشق اکتسابی است.
*پایه و اساس محبت اکتسابی بر معرفت و عرفان نهاده شده و با محبت رابطه ای متقابل دارد. یعنی هر چه معرفت خالص تر و شدیدتر عشق نیز افزون تر و هر چه عشق اوج و صعود یابد، عطش معرفت بیشتر می شود.
بحث محبت، مهدی نیلی پور، خلاصه صص 40و41