ملامتگو چه دريابد !

نوشته شده توسطصداقت...!

هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني

كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني

ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق

نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني

دريغا عيش  شبگيري كه در خواب سحر بگذشت

نداني  قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در   ماني

ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست

بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني



نخستین شرط بیعتِ امام!

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام خرداد, 1393

اسلام دین مرزهاست و همه چیز در آن قانون دارد.

واجبات و محرمات مرزهای دین خدایند.

حرکت در مرز،حرکت در راه است و تجاوز از آن، بیراهه و گمراهی.

کسی که می خواهد از آفات دوره آخر الزمان مصون باشد و جزء یاران امام زمان علیه السلام،

باید اهل تقوا و دوری از گناه و معصیت بوده و نسبت به انجام واجبات الهی مقید باشد.

در سبک زندگی مهدوی تقوا و دوری از گناه و معصیت سیره و روش شیعیان و دوستداران آن حضرت است.

نخستین شرط بیعت امام علیه السلام با یاران، حافظ حدود خدا بودن است.

امام بر رفتار کارگزاران خود و مواظبت آنها بر اجرای وظایف خود نظارت دو چندان دارد.

مهدی موعود/ محمد رحمتی شهرضا/صص 39 و40


چرا با آمدن نام قائم از جا بلند می شویم؟

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام خرداد, 1393

یکی از القاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف «قائم» است و
دستور است که پیروان آن حضرت، با شنیدن این لفظ و یا با تلفظ این کلمه برخیزند و بایستند.
در واقع این کار یک نوع عمل مستحبی است

و احترام و اظهار پیوند و انتظار آن حضرت است و
ضمنا مردم را به یاد نهضت و قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می اندازد
و برای آنها تلقین عملی می شود که باید برخاست، نهضت کرد، امیدوار بود
و به زمینه سازی برای ظهور و قیام جهانی رهبری معصوم و قاطع که
امید پیامبران و امامان و همه مستضعفان جهان و قلب تپنده هستی است پرداخت.
ناگفته نماند که این کار حتی در زمان امام صادق علیه السلام در میان شیعیان معمول بوده،
حتی نقل شده در خراسان در
حضورحضرت رضا علیه السلام کلمه «قائم» ذکر شد،
حضرت برخاست و دستش را بر سر نهاد و فرمود
«الّلهمَّ عَجِّل فَرَجَه و سَهِّل مَخرَجَه؛
خداوندا بر فرجش شتاب کن و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان!»

در سبک زندگی مهدوی
شیعه امام را از یاد نخواهد برد.
دائم در یاد اوست و

خود را برای در رکاب بودن امام زمان آماده می کند که این کار نمونه ای از آن است.


مهدی موعود/ محمد رحمتی شهرضا/ص46 و 47

قانون انسانیت...

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام خرداد, 1393

کم کم از ناله ها و انابه های زن احساساتم جریحه دار می شد. هر چه توانست از در دل هایش گفت از کاستی ها، از رنج ها، از نبودن ها و خواستن ها، از آرزوهایی که زمانشان گذشته بود و از زمانی که قابل بازگشت نبود. یگانه ظالم صحنه زندگیش همسرش بود و مظلومترین موجود عمرش خودش. کمتر از نیم ساعتی گذشت و دختری به جمع ما پیوست که او را مادر صدا می زد. نگاهش که می کردی 15 سالی داشت. دختر جوان از مادرش سوالاتی می پرسید و جمع هم جواب ها را می شنید. وقتی به جواب هایش دقت کردم از رفتارهایی صحبت می شد که دیدم از ظالم ترین موجودی که وصفش را شنیده بودم بعید می نمود. کمی که دقت کردم این جوان 15 ساله نشان یک زندگی مشترک 17 ساله است. کمی که بیشتر دقت کردم دیدم رفتار این خانم هم خالی از ظلم نبود آنچه توانست از بدی ها گفت و صاحب بدی ها نبود که از خود دفاع کند. شاید اصلا اینجا جای فریاد مظلوم نبود و آنچه شنیده بودیم همه اش غیبت. 17 سال زندگی مشترک با ظالمترین موجود روی زمین و کسی که هیچ نقطه مثبتی ندارد. مگر می شود. وقتی خوب فکر کردم دیدم این خلق در خیلی خانواده های ما موج می زند. در جبهه مقابل هم بودن تلاش برای اثبات حق و گرفتن حقوق. شایدخیلی از درد ل هایمان نقص اندیشه ماست، و تلاشی برای بزرگ کردن خود با کوچک کردن دیگران. خودخواهی و ندیدن خوبی ها ، خوبی مطلق بودن ما و ظالم بودن دیگری. همه فکر کرده ایم،چه مرد چه زن، در ازدواج قرار است اسب آرزوها بیاید و به تمام خواسته هایمان برسیم. فکر نکردیم که قرار است با یک انسان جدید زندگی کنیم نه با یک طرز فکر جدید. فکرهایی به خود تلقین کردیم و آب و تابش دادیم و حالا مطابق نبودن زندگی با دنیای رمانتیکی که در ذهن پرورانده ایم شده است آینه دق زندگی. جلوتر که برویم خط ها از هم جداست. هر کسی بخواهد تلاش کند برای خودش و آرزوهایش و گذشتی نباشد حتما زندگی جهنم است چون هیچ دو انسانی در کره زمین مثل هم نیستند آنچه که خط ها را از موازی بودن به منطبق بودن تبدیل می کند هدف های مشترک است که این هدف نمی تواند چیزی باشد جز خدا. وقتی خدا را ازصحنه فکر و زندگی پاک کردیم نقطه اشتراکی نمی ماند برای تفاهم و زیبایی. هر چه هست می شود قانون جنگل ؛تلاش برای حفظ بقا. قانون انسانیت فقط تلاش برای قرب خداست.


یادگارشبی از عمر!

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام خرداد, 1393

*در قرآن 50 بارفرمان امر به تقوا ذکر شده و همیشه  در کنار آن فرمانی است به  یک عمل(تقوا باید ظهور و بروز داشته باشد)

* همراهی تقوا با دعوت به آمادگی برای سفر آخرت(سوره حشر آیه 18 تنها موردی در قرآن که دو فرمان تقوا با هم در یک آیه قرار گرفته و بین دو فرمان سفارش برای آمادگی قیامت)

*همراهی تقوا با قولو قولا سدیدا(70 احزاب): در زندگی با صداقت سخن بگویید.

*منتظران  اهل تقوا هستند و جامعه متقین شایسته ظهور هستند

*سید مرتضی طالقانی استاد علامه محمد تقی جعفری، پیشه ای داشت و در اطراف طالقان زندگی می کرد روزی صدای صوت قرآن ی را از دور شنید با خود این سوال را مطرح کرد: اگر فردا خدا بگوید قرآن نامه ای بود برایت فرستادم یک بار می خواندی؟ چه بگویم؟ بگویم عربی نمی دانستم؟ و برای جواب این سوال شدند آیت الله سید مرتضی طالقانی

*آیت الله وحید خراسانی به جوانانی که برای قرائت خطبه عقد نزد ایشان می روند سه دستورالعمل خوشبختی می دهند
از فردا هر روز یک سوره یس هدیه به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بخوانید. شب قدر در پرونده عملتان که نزد آقا می رود 365 هدیه یس است.
هر روز روزتان را با زیارت آل یاسین شروع کنید(مقدم بر همه زیارات حضرت و از خود ایشان به ما رسیده)
مقید شدن به نماز اول وقت

* مصیبت ما این است که خودمان را بزرگ می بینیم.

*شیخ عباس قمی 110 جلد کتاب دارند که فوائد الرضویه ایشان شرح حال صدها نفر از علمای شیعه است به ترتیب حروف الفبا

*اگر کسی خود را از دیگران بهتر ببیند از مستکبران محسوب می شود!

*امام صادق علیه السلام به شخص مومنی که خود را از کافری بهتر می دید فرمود: هیهات هیهات اما تلوت آیا آیات داستان ساحران و موسی را تلاوت نکرده ای آمدند برای مبارزه اولین جان باختگان راه موسی شدند. مهم عاقبت به خیری است.

*آخرین موعظه آیت الله طالقانی
تا که دستت می رسد شو کارگر
چو فتی از پای خواهی زد به سر

نکته برداری از سخنرانی استاد سید حسین حسینی قمی(کارشناس برنامه سمت خدا)/1393/03/20

رواست در بر اگر می تپد کبوتر دل!

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام خرداد, 1393

گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

بسوختیم در این آرزوی خام و نشد

به کوی عشق منه بی دلیل راه قدم

که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد

دریغ و درد که در جست و جوی گنج حضور

بسی شدم به گدائی بر کرام و نشد


بارخدایا!

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام خرداد, 1393

بارخدایا
قرار بده فرزندانم را

نیکوکاران و پرهیزکاران(از گناه)،
و بینایان(راه حق) و

فرمانبران خودت و
دوستداران پنددهندگان برای دوستان و دشمنان
و کینه داران برای همه دشمنانت (که به تو نگرویده اند)
خدایا دعایم را روا  ساز


صحیفه سجادیه/ ترجمه و شرح فیض الاسلام/دعای 25/ ص 169


 
مداحی های محرم