ملامتگو چه دريابد !
نوشته شده توسطصداقت...!هوا خواه تو ام جانا و مي دانم كه مي داني
كه هم ناديده مي بيني و هم ننوشته مي خواني
ملامتگو چه دريابد ميان عاشق و معشوق
نبيند چشم نابينا، خصوص اسرار پنهاني
دريغا عيش شبگيري كه در خواب سحر بگذشت
نداني قدر وقت اي دل، مگر وقتي كه در ماني
ملول از همرهان بودن طريق كارداني نيست
بكش دشواري منزل، به ياد عهد آساني
منجیه 20
نوشته شده توسطصداقت...! 17ام تیر, 1394آيا كسى كه لشكر شما است مى تواند شما را در برابر خداوند يارى دهد، ولى كافران تنها گرفتار غرورند.(سوره ملک آیه بیستم)(1)
نکات کلیدی:
*آيا كسى كه لشكر شما است مى تواند شما را در برابر خداوند يارى دهد"؟! نه تنها نمى توانند شما را در گرفتاري ها يارى دهند، بلكه اگر بخواهد همان ها را مامور عذاب و نابودى شما مى كند، مگر آب و باد و خاك و آتش خدمتگزار و اركان حيات شما نيستند؟ ولى خداوند همين ها را مامور نابودى اقوام سركش ساخت، و نيز تاريخ بسيار به خاطر دارد كه نزديكترين افراد به پادشاهان و فراعنه و گردنكشان عامل مرگ آنها شدند. و در تاريخ معاصر هم بسيار ديده شده كه وفادارترين نيروهاى دولتها بر ضد آنان قيام كرده، و فرمان مرگشان را صادر كردند!(1)
* و «مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ» مى تواند دو معنى داشته باشد:
1- ضدّ … و بنا بر آن به شريكان خیالی و به نيروهايى باز مى گردد كه كافران همچون مال و سلطه فريفته آنها شده اند و همه آنها عليه خدا به يارى ايشان برمى خيزند، و اگر همه در مجادله به نصرت آنان برخيزند، هيچ سودى برايشان ندارند.
2- يا اين كه آيه اشاره به شفيعان دارد كه آنان نيز ممكن نيست بدون اذن خدا و رحمت او به شفاعت از هيچ كس برخيزند، پس چرا بايد آدمى ميان خود و پروردگارش حجابها و ميانجي هايى قرار دهد، در صورتى كه خود توانايى آن را دارد كه به منبع رحمت و نصرت و يارى اتصال پيدا كند؟! شفيعان راستين، همچون انبياء و اولياء، جانشين فرمانبردارى از خدا و دعا كردن و خواستن مستقيم هر چيز از خدا نمى شوند، بلكه وسيله ها و راه هايى براى نزديك شدن به خداوند متعال اند(3)
*«غَرور» به معنی فریب دهنده و «غُرور» به معنای فریب است. ابزارهای غرور متفاوتند و عامل آن شیطان است(4)
لحظه ای درنگ:
نه، بلكه مى پرسم. آن چه كسى است كه به آن اشاره مى شود، كه اين ياور شما و لشكر شما است غير از رحمان، اگر خداى رحمان سرنوشت شومى و يا عذابى براى شما مقدر كرده باشد آيا آن ياور، شما را يارى مى كند؟ نه، پس غير از خدا كسى نيست كه شما را يارى كند(2)
(1)تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج24/ صص 345
(2) تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ج19/ صص603
(3) تفسیر هدایت/ جمعی از مترجمان/ ج 16/ ص 177
(4)تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج 10/ ص158
منجیه 19
نوشته شده توسطصداقت...! 15ام تیر, 1394آيا پرندگانى را كه بالاى سرشان گاه بال هاى خود را گسترده و گاه جمع مى كنند نگاه نكردند؟ جز خداوند رحمان كسى آنها را بر فراز آسمان نگه نمى دارد چرا كه او به هر چيز بينا است(سوره ملک آیه نوزدهم) (1)
نکات کلیدی:
*پرندگان با دارا بودن حرکات دسته جمعی وطی مسافت های طولانی در چهار فصل ، نشستن ها و پروازهای متوالی و بدون محدودیت مکانی، اما عدم سقوط وتصادم با یکدیگرنشانه هایی از عظمت و قدرت الهی هستند(4)
*در آيه پانزدهم سخن از رام كردن زمين بود، در اين آيه سخن از پرواز پرندگان در آسمان است و هر دو از دلائل توحيد مى باشد و مظهرى از «تبارك» و دائم الخير بودن خدا هستند. (3)
*منظور از اينكه” طير فوق انسان ها باشند” اين است كه بالاى سر انسان در هوا پرواز مى كنند، و منظور از كلمه” صافات” و كلمه” يقبضن” اين است كه مرغان در هوا بال خود را باز مى كنند، و سپس مى بندند، و مراد از كلمه” طير” جنس مرغان است، نه يك مرغ.(2)
*و جمله” ما يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمنُ” به منزله جواب سؤالى تقديرى و فرضى است، گويا شخصى پرسيده: منظور قرآن از اينكه توجه مردم را به سوى پرواز طيور و باز و بسته شدن بال هاى آنها در هوا جلب كرده چيست؟ در اين جمله پاسخ داده كه منظور اين است كه بفهمند جز خدا كسى پرندگان را در فضا نگه نمى دارد(2)
* پاسخ سوال «چرا در آيه خصوص پرندگان را نام برد؟ » اين است كه بعضى از اسباب طبيعى براى همه شناخته شده نيست، مثل ماندن پرندگان در فضا و آمد و شد كردن در هوا، كه در نگاه اول سؤال انگيز است، و به محض مشاهده آن انسان را منتقل به خداى سبحان مى كند، و مى فهماند سبب حقيقى و اعلاى پيدايش پرندگان، خداست، و پروازشان هم مستند به او است. و بعضى ديگر اينگونه نيستند، نظير ايستادن و زندگى كردن انسان در روى زمين، كه انسان معمولى را منتقل به اين معنى نمى كند، و لذا مى بينيم خداى سبحان در كلامش نظر بندگان خود را به آن گونه امور جلب مى كند، تا زودتر و بهتر به وحدانيت خداى تعالى در ربوبيت پى ببرند.و در كلام الهى نمونه هاى بسيارى از اين قبيل امور آمده، نظير نگهداشتن آسمان ها بدون ستون و …(2)
لحظه ای درنگ:
خداوند رحمان كه رحمت عامش همه موجودات را فرا گرفته به پرندگان نيز آنچه لازم داشتند بخشيده است، نگهدارنده پرندگان در آسمان، همان نگهدارنده زمين و موجودات ديگر است، و هر زمان اراده كند نه پرنده قدرت به پرواز دارد و نه زمين آرامش خود را حفظ مى كند(1)
(1)تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ ج24/ صص 343 و344
(2) تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ج19/ صص601 و602
(3) تفسیر احسن الحدیث/ علی اکبر قرشی/ج11/ ص265
(4)تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج 10/ ص156
منجیه 18
نوشته شده توسطصداقت...! 15ام تیر, 1394كسانى كه پيش از آنها بودند (آيات الهى را) تكذيب كردند اما (ببين) مجازات من چگونه بود(سوره ملک آیه هجدهم)(1)
نکات کلیدی:
* مراد از كلمه” نكير” عقوبت و دگرگون شدن نعمت است، ممكن هم هست به معناى انكار باشد، و اين آيه نظير شاهدى است كه بر صدق جمله” فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ” شهادت داده، وعيد و تهديد آن را تصديق مى كند. و معناى آيه اين است كه امت هاى منقرض گذشته آيات مرا تكذيب كردند، پس چگونه بود عقوبت من و دگرگون ساختن نعمتم؟ و يا چگونه بود انكار من بر آنان كه هلاك و منقرضشان كردم؟(2)
* در آيات قبل مردم كافر مورد خطاب قرار گرفته بودند، و در اين آيه غايب به حساب آمده اند” مِنْ قَبْلِهِمْ- قبل از ايشان"، و اين براى آن است كه اشاره كند به اينكه كفار به خاطر جهالت و اهمالشان در تدبر در آيات ربوبيت خدا، و بى باكيشان نسبت به خشم پروردگارشان كوچكتر از آنند كه خدا با آنان سخن بگويد، و آنان را به چنين شرافتى مشرف سازد، بدين جهت از آنان روى گردانيده معارفى را كه مى خواست بيان كند، به پيامبرش خطاب كرد(2)
* كفار مى توانند عينيت هاى تاريخى و عذاب هاى كفار گذشته را به نظر آورند و بدانند كه وعده هاى خداوند حق است.(3)
لحظه ای درنگ:
*شهرهاى ويران شده لوط كجا است؟ و فرعون و قومش اكنون كجايند؟ در پاسخ اين پرسش ها جز يك جواب وجود ندارد: آنان برافتادند و تمدن هاشان نابود شد، بدان جهت كه از پروردگار خويش نترسيدند و از رسالت ها و رسولان او پيروى نكردند(4)
(1) تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ج24/ ص341
(2) تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ ج 19/ ص 601
(3) تفسیر احسن الحدیث/ علی اکبر قرشی/ج11/ ص265
(4)تفسیر هدایت/ جمعی از مترجمان/ ج 16/ ص 174
تکیه کلام بزرگترها!
نوشته شده توسطصداقت...! 14ام تیر, 1394بیش از چهار ماه از آغاز نوشتن این مقاله می گذشت ولی پایان کار هر روز دورتر به نظر می رسید. مشکلات مختلف یا شاید بهانه های رنگارنگ از یک طرف و مشکل سیستم و نرم افزار جامع التفاسیر و عدم دسترسی به کتابخانه های مجازی و معتبرچند هفته اخیراز سوی دیگرآرامشم را بر هم زده و مرا شرمنده استاد نموده بود . واقعا نتیجه عکس بود.«مرتب از خود سوال می کردم مشکل کار کجاست؟» . در راه بازگشت از مسجد به فکر چاره بودم که با پیر زن همسایه روبرو شدم. بعد از احوال پرسی در ادامه صحبت هایش از من سوال کرد «نماز را برکت نمودید؟» گفته اش مرا به فکر واداشت. حالم تغییر کرد. به نظر حس درستی است. معمای گم شده بسیاری از زندگی ها و جواب سوالم همین بود. تکیه کلام اصلی نسل پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها یعنی واژه «برکت» . جای تامل داشت این عمر بی برکت. نتیجه چاره جویی، مرا مجبور کرد برای اتمام قسمتی از کار، لپ تاپ یکی از آشنایان را چند ساعتی قرض بگیرم. وقتی سیستم را روشن نمودم صفحات زیادی باز بود. معلوم بود سیستم هایبر نیت شده و صاحب آن خواستار باز بودن پنجره های موجود است. به علت عدم نصب نرم افزار و جهت دسترسی به کتابخانه های مجازی اتصال خود را با اینترنت برقرار نمودم. به محض اتصال کنار صفحه دسک تاپ مرتبا پیام هایی نمودار می شد : تلگرام 300 پیام و لاین 250 پیام واتس آپ 30 پیام و … تعداد پیام ها مزاحمت جدی برای ادامه کار ایجاد کرده بود. مگر چند ساعت گذشته بود؟ فقط دو ساعت. نهایتا سیستم را رها کردم. با برنامه ها و محیط های فوق آشنایی ندارم اما به نظر محیط های گفتمان و گپ های دوستانه است. مطمئنم صاحب سیستم اهل گفتگوی با نامحرم و روابط غیر شرعی نیست اما یقین دارم در این وسعت گفتمان ها و حضورها خطا بس فراوان است. گذشته از شرع و عقل و از دست دادن فرصت های غیر قابل بازگشت عمر و کم شدن روابط عاطفی با اهل خانواده و … اما به راستی این حضورها فرهنگی است و سه اصل برکت یعنی رشد، جاودانگی و تقدس را به همراه دارد؟ کاش اعمال ما ، وارث تکیه کلام بزرگترها بود.
منجیه 17
نوشته شده توسطصداقت...! 13ام تیر, 1394يا خود را از عذاب خداوند آسمان در امان مى دانيد كه تندبادى مملو از سنگريزه بر شما فرستد، و به زودى خواهيد دانست تهديدهاى من چگونه است(سوره ملک آیه هفدهم)(1)
نکات کلیدی:
*كلمه” حاصب” به معناى باد تندى است كه ريگ و شن و سنگ با خود بياورد(2).
*در حقيقت آيات فوق به اين معنى اشاره مى كند كه عذاب آنها منحصر به عذاب قيامت نيست، در اين دنيا نيز خداوند با مختصر تكان زمين، يا حركت بادها، مى تواند به زندگى آنها پايان دهد، و بهترين دليل اين امكان، وقوع آن در امت هاى پيشين است(1)
*بيم دادن هاى موجود در آيات خدا را تنها قلوب مؤمنان به خوبى فهم مى كند، و به همين جهت است كه آنان در نهان از خدا بيمناك اند، اما كافران و مشركان، به سبب آن كه با نادانى و شرك از او دور مانده اند، در غفلت از او به سر مى برند، و از آن نظر چنين است كه آنان جز ماده به چيزى توجه ندارند و جز ظاهرى از امور را مشاهده نمى كنند، چه عقل چيزى است كه آدمى را از طريق ظاهر چيزها به باطن آنها رهبرى مى كند، و از شهود او را به غيب مى رساند، و اين عقل در نزد آنان معطل و بيكار مانده است، و به همان گونه كه از عاقلان پند نمى پذيرند، به آخرت نيز معترف نمى شوند و قرآن آنان را بدين گونه تهديد مى كند.(3)
لحظه ای درنگ:
تهدیدات خداوند را جدی بگیریم(4).
(1) تفسیر نمونه/ آیت الله مکارم و جمعی نویسندگان/ج24/ ص340
(2) تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی/ ج 19/ ص 600
(3) تفسیر هدایت/ جمعی از مترجمان/ ج 16/ ص 173
(4)تفسیر نور/ محسن قرائتی/ ج 10/ ص156