کلید واژه: "ازدواج"

شما چه کردید؟

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام خرداد, 1398
نایب رئیس جلسه. هر زمان مشکل و کاری مانع حضور مربی کلاس می شود، رهسپار مسجد می شوم و چند جلسه ای مربی قرآن. کمی زود رسیده بودم. مبصر کلاس که خانم کم سواد میانسالی بود همه رحل و قرآن ها را با ظرافت خاصی دایره وار چیدمان کرده بود. منتظر بقیه ماندیم . آرام… بیشتر »

غم های ارغوانی!

نوشته شده توسطصداقت...! 13ام شهریور, 1395
از آشنایی ما چیزی کمتر از دو سال می گذرد اما برخی مواقع ضمن انکار،  کاملا حس می کنم که با تفاوت های بسیار آشکار، چقدر به هم نزدیک و شاید وابسته شده ایم. از زمانی که گاهی جایگزین حضورش در محل کارش می شوم، این ارتباط قوی تر به نظر می رسد. گاهی هم بدون… بیشتر »

نشنیده ای خدا می گوید؟!1!

نوشته شده توسطصداقت...! 28ام مهر, 1393
بچه که بودیم وسط باغچه حیاط یک درخت سیب با صفا داشتیم. عصرهای تابستان  رفتن به حیاط و جمع شدن خانواده  روی تخت های چوبی نزدیک درخت سیب و عصرانه ساده  خوردن عالمی داشت . بعضی وقت ها بابا هم بود و حرف هایش و گاهی قصه ها و خاطراتش گرمی جمع را دو چندان می ک… بیشتر »