آرشیو برای: "مرداد 1393"

چرا؟!!!

نوشته شده توسطصداقت...! 31ام مرداد, 1393
چرا به کوی عاشقان دگر گذر نمی کنی چه شد که هر چه خوانمت به من نظر نمی کنی؟ مگر مرا ز درگهت خدا نکرده رانده ای برای خدمتت دگر مرا خبر نمی کنی؟ نشسته ام به راه تو به عشق یک نگاه تو نگه بر این کبوتر شکسته پر نمی کنی نگر به خیل عاشقان به سامرا و… بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار(24)

نوشته شده توسطصداقت...! 31ام مرداد, 1393
قطعا همه شما را با چيزى از ترس ، گرسنگى ، زيان مالى و جانى ، و كمبود ميوه ها آزمايش مى كنيم و بشارت ده به استقامت كنندگان !(155 بقره) نکته تفسیری: مفهوم آزمایش؟ چرا آزمایش؟ روش آزمایش؟ مخصوص چه کسانی است؟راه پیروزی؟ مفهوم آزمايش و امتحان در مورد… بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 31ام مرداد, 1393
امام صادق علیه السلام از یکی از شیعیان به نام سلیمان پرسید: جوانمرد کیست؟ عرض کرد: فدایت شوم جوانمرد به نظر ما همان جوان است. حضرت فرمود: مگر نمی دانی اصحاب کهف همه افرادشان پیر بودند ولی خداوند به خاطر ایمانشا آنان را جوانمرد نامید؟(کهف آیه 10) سپ… بیشتر »

امام صادق علیه السلام از دیدگاه اهل سنت!

نوشته شده توسطصداقت...! 31ام مرداد, 1393
ابو حنیفه پیشوای مشهور فرقه حنفی : من دانشمند تر از جعفر بن محمد ندیده ام. مالک پیشوای فرقه مالکی: در علم و عبادت و پرهیزکاری برتر از جعفر بن محمد  چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده  و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است. ابن خلکان مورخ مشهور اهل سنت: او یکی از… بیشتر »

منم یاکریم!

نوشته شده توسطصداقت...! 30ام مرداد, 1393
نمی دانم از خستگی بود یا بی توفیقی این بار حتی زبانم هم مرا به گفتن ذکری یاری نمی کرد.  ندارم در محل های زیارتی به دعا و نماز و ...  و  خلاصه استفاده از زمان مشغول باشم فقط  نشستن و حضور و سکوت آرامم می کند. خیلی خلوت شده. بعد از نماز ظهر و عصر همه رفتن… بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 30ام مرداد, 1393
اگر انسان دریابد که خداوند متعال همیـــــــــــــــــــــشه و در همه حال از هر زیبایی زیباتر است، از انس به او هرگز جدا نخواهد شد! جرعه وصال/ چکیده ای  از اندیشه های  آیت الله بهجت/ ص 86 بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(23)

نوشته شده توسطصداقت...! 30ام مرداد, 1393
پس به ياد من باشيد تا به ياد شما باشم ، و شكر مرا گوئيد و كفران (در برابر نعمتها) نكنيد.(152 بقره) نکته تفسیری: یاد کردن ما و خدا یعنی چه؟ شکر یعنی چه؟ بدیهی است که مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم اشاره به يك معنى عاطفى ميان خدا و بندگان نيست ، آن گون… بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 29ام مرداد, 1393
کمتر کسی پیدا می شود که زندگی بر وفق مراد او باشد. هر گونه عیش و نوش دنیا با هزار تلخی و نیش همراه است اگر کسی دنیا را اینگونه پذیرفت و شناخت در برابر ناگواری ها و بدی های همسر و همسایه و ... کمتر ناراحت می شود زیرا از دنیا بیش از اینکه خانه بلاست… بیشتر »

شقایق !

نوشته شده توسطصداقت...! 29ام مرداد, 1393
او همان شقایق سهراب است که تا هست زندگی باید کرد اللهم عجل لولیک الفرج بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(22)

نوشته شده توسطصداقت...! 29ام مرداد, 1393
همان گونه (كه قبله شما يك قبله ميانه است ) شما را نيز امت ميانه اى قرار داديم تا گواه بر مردم باشيد و پيامبر هم گواه بر شما و ما آن قبلهاى را كه قبلا بر آن بودى تنها براى اين قرار داديم كه افرادى از پيامبر پيروى مى كنند از آنها كه به جاهليت باز مى گردند… بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 27ام مرداد, 1393
وقتی سکوت میکنیم ، دست کم میگیرند ما را ولی نمیدانند.. فراتر از آنچه میگوییم میدانیم زیادتر از آنچه به زبان می آوریم می اندیشیم و بیشتر از آنچه به نظر می آییم می فهمیم مشکل از ما نیست ، ... بیشتر »

گفتم غم دل با که بگویم؟!

نوشته شده توسطصداقت...! 27ام مرداد, 1393
وقتی که به گلزار رخ یار رسیدم دیدم که در آنجا رهِ هر خار و خسی نیست در بیخودی از غیب ، پیامی بشنیدم جز دوست ترا در دو جهان دادرسی نیست بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار(21)

نوشته شده توسطصداقت...! 27ام مرداد, 1393
رنگ خدائى (بپذيرند) و چه رنگى از رنگ خدائى بهتر است ؟ و ما تنها عبادت او را مى كنيم(138 بقره) نکته تفسیری: در جواب چه چیزی خدا می فرماید رنگ بپزیرید؟رنگ خدایی چه رنگیه؟ مفسران نوشته اند كه در ميان مسيحيان معمول بود كه فرزندان خود را غسل تعميد مى… بیشتر »

تو بگو از ته دل!

نوشته شده توسطصداقت...! 26ام مرداد, 1393
من خدا را دارم کوله بارم بر دوش، سفری می باید، سفری بی همراه! گم شدن تا ته تنهایی ماه سازکم با من گفت: هر کجا لرزیدی، از سفر ترسیدی تو بگو از ته دل: من خدا را دارم. من و سازم چندیست که فقط با اوییم! بیشتر »

حکمت!

نوشته شده توسطصداقت...! 26ام مرداد, 1393
حکیمی گفته است: رأی بزرگ را حقیر مدارید اگرچه از کودک خردسال واقع شود. زیرا که دُرّ گرانبها از قیمت خود نیفتد هر چند که کودک غواص از دریا آورده باشد. حکایت و حکمت2/ حسین دیلمی/ ص 15 بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 26ام مرداد, 1393
الهی در شگفتم از آن که در غربت از یاد وطن شکفته می شود و در دنیا از یاد آخرت گرفته. الهی نامه حسن زاده آملی/ ص 39 بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار(20)

نوشته شده توسطصداقت...! 26ام مرداد, 1393
آيا شما به هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد حاضر بوديد؟ در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت پس از من چه چيز را مى پرستيد؟ گفتند : خداى تو و خداى پدرانت ، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق ، خداوند يكتا و ما در برابر او تسليم هستيم .(133 بقره) نکته تفسیری: چرا خدا… بیشتر »

وز سر پیمان نرود!

نوشته شده توسطصداقت...! 25ام مرداد, 1393
هر چه جزبار غمت بر دل مسکین من است برود از دل من وز دل من آن نرود گر رود از پی خوبان دل من معذور است درد دارد چه کند کز پی درمان نرود! بیشتر »

تنها فرصت!

نوشته شده توسطصداقت...! 25ام مرداد, 1393
نفهمیدم کی وارد اتاق شده بود. در اتاق همیشه بازه و پاتوق نوشتن و فعالیت و ... کاملا روبروی در ولی وقتی تمرکز کنم روی کاری اصلا متوجه اطرا ف نیستم. دیدم منتظره. گفتم چیه؟ گفت: عمه. گفتم: جانم. گفت چسبت میدی؟ گفتم : می دونی که کجاست برو بردار. یادم نبود د… بیشتر »

هرورقش دفتری است معرفت کردگار(19)

نوشته شده توسطصداقت...! 25ام مرداد, 1393
(به خاطر بياوريد) هنگامى كه خداوند ابراهيم را با وسائل گوناگونى آزمود، و او بخوبى از عهده آزمايش بر آمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم ، ابراهيم عرض كرد: از دودمان من (نيز امامانى قرار بده ) خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران ن… بیشتر »

توان واژه کجا!

نوشته شده توسطصداقت...! 24ام مرداد, 1393
توان واژه کجا و مدیح گفتن او قلم قناری گنگی است در سرودن او بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 24ام مرداد, 1393
سائلی بر در عمارتی باشکوه رسید و چیزی خواست. بر خلاف انتظارش چیز کمی به  او دادند. تبری آورد و خواست آن بارگاه را خراب کند. پرسیدند: چرا چنین می کنی؟ به صاحب عمارت گفت: یا خانه مطابق عطایت بساز و یا این که فراخور عمارت و درگاهت عطا کن. این بخشش… بیشتر »

هرورقش دفتری است معرفت کردگار(18)

نوشته شده توسطصداقت...! 24ام مرداد, 1393
چه كسى ستمكارتر از كسانى است كه از بردن نام خدا در مساجد او جلوگيرى مى كنند و سعى در ويرانى آنها دارند، شايسته نيست آنان جز با ترس و وحشت وارد اين كانون هاى عبادت شوند، بهره آنها در دنيا رسوائى و در سراى ديگر عذاب عظيم است .(114 بقره) نکته تفسیری:… بیشتر »

راستی یاد شهیدان ....!

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام مرداد, 1393

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام مرداد, 1393
هارون الرشید در بغداد مسجدی ساخته بود و نام خود بر آن نوشته بود. بهلول از او پرسید چه ساخته ای؟ گفت: خانه خدا بنا کرده ام. گفت: امر کن تا به جای نام تو نام مرا بنوسند. خلیفه به خشم آمد و گفت: مسجد را من ساخته ام و نام تو را بنویسم؟! بهلول گفت: هار… بیشتر »

هرورقش دفتری است معرفت کردگار(17)

نوشته شده توسطصداقت...! 23ام مرداد, 1393
آرى كسى كه در برابر خداوند تسليم شود و نيكوكار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است ، نه ترسى بر آنها است و نه غمگين خواهند شد (112 بقره) نکته تفسیری: این آیه چه می گوید؟ چرا چنین افرادی غم و ترس ندارند؟ معیار اصلی ورود به بهشت را ؛ طبق آیات… بیشتر »

دوستی انسان و ماهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام مرداد, 1393
ماهیمون  هی می خواست یه چیزی بهم بگه تا دهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه. دست کردم تو آکواریون درش آوردم. شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن. دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو این قده بالا پایین پرید خسته شد خوابید. دیدم بهترین موقع است … بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام مرداد, 1393
شخصی در راه به نابینایی برخورد. به جای آن که دست او بگیرد هوس کرد سر به سر او بگذارد. جلو آمد و گفت:ای مرد کور آیا شنیده ای وعاظ در بالای منبرها می گویند هرگاه خداوند نعمتی را از کسی بگیرد بهتر از آن را به او عطا می کند. بگو بدانم خدا به جای چشم به… بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(16)

نوشته شده توسطصداقت...! 22ام مرداد, 1393
...  ولكن شياطين كفر ورزيد و به مردم تعليم سحر دادند (و نيز يهود) از آنچه بر دو فرشته بابل«هاروت» و «ماروت» نازل شد پيروى كردند،...  ولى هيچگاه بدون فرمان خدا نمى توانند به انسانى ضرر برسانند، ... 102 بقره) نکته تفسیری: شیاطین؟ سحر؟ تعلیم سحر از دو ف… بیشتر »

ازدواج کاغذی؟!!!!!!

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام مرداد, 1393
دستمال کاغذی به اشک گفت : قطره قطره ات طلاست یک کم از طلای خود، حراج میکنی ؟ عاشقم با من ازدواج میکنی ؟ اشک گفت : ازدواج اشک و دستمال کاغذی تو چه قدر ساده ای خوش خیال کاغذی ! توی ازدواج ما تو مچاله می شوی چرک میشوی و تکه ای زباله می شوی .. عرفان نظرآه… بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام مرداد, 1393
ابراهیم ادهم گفت: از کنار چوپانی می گذشتم به او گفتم آب یا شیری نداری به من دهی؟ گفت کدام را بیش تر خوش داری؟ گفتم: آب. با عصای خود به سنگ سختی که هیچ شکافی نداشت زد، آب از آن جوشید، از آن نوشیدم. از برف خنک تر و از عسل شیرین تر بود. در حیرت فرو… بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(15)

نوشته شده توسطصداقت...! 21ام مرداد, 1393
ولى آنها هرگز به خاطر اعمال بدى كه پيش از خود فرستاده اند آرزوى مردن نخواهند كرد و خداوند از ستمگران آگاه است(95 بقره) نکته تفسیری: چرا ترس از مرگ؟ راهکار؟ بيشتر مردم از مرگ مى ترسند و وحشت دارند ريشه اين ترس را يكى از دو چيز تشكيل مى دهد: بسيارى… بیشتر »

گفتم!

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام مرداد, 1393
گفتم به کام وصلت خواهم رسید روزی گفتا درست بنگر شاید رسیده باشی! بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام مرداد, 1393
جوانی مغرور پیر قد خمیده ای را دید و گفت: ای پیرمرد کمانت چند است؟ پیش بیا و آن را به من بفروش پیر گفت: ای جوان این کمان را زندگانی رایگان به ما بخشید پولت را نگه دار که روزی هم به تو رایگان می بخشند. حکایت و حکمت2/ حسین دیلمی/ ص 20 بیشتر »

راه حل ترک درآمدهای نامشروع و شبهه ناک!

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام مرداد, 1393
چیزی از دنیای حرام برای پس از مرگت باقی مگذار زیرا آنچه از تو باقی می ماند نصیب یکی از دو تن خواهد شد یا شخصی است که آن را در اطاعت خدا به کار گیرد پس سعادتمند شود به چیزی که تو را به هلاکت افکنده است. و یا شخصی که آن را در نافرمانی خدا به کار گیرد پس… بیشتر »

هرورقش دفتری است معرفت کردگار(14)

نوشته شده توسطصداقت...! 20ام مرداد, 1393
ولى آنها در مقابل بد بهائى ، خود را فروختند كه بناروا به آياتى كه خدا فرستاده بود كافر شدند و معترض بودند چرا خداوند به فضل خويش بر هر كس از بندگان خود بخواهد آيات خود را نازل مى كند، لذا خشم خداوند يكى پس از ديگرى آنها را فرو گرفت و براى كافران مجازاتى… بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 19ام مرداد, 1393
روزی نادرشاه با سید هاشم خارکن که از روحانیون بنام بود در نجف ملاقات کرد. نادر خطاب به سید هاشم گفت: شما واقعا همت کرده اید که از دنیا گذشته اید. سید هاشم با همان وقار و آرامش روحانی مخصوص به خود گفت: بر عکس شما همت کرده اید که از آخرت گذشته اید.… بیشتر »

آسوده باش!

نوشته شده توسطصداقت...! 19ام مرداد, 1393
زهد یا بی رغبتی به دنیا به معنای نداشتن مال نیست؛ بلکه به معنای دلبسته نبودن به دنیاست. اگر دنیا ناپایدار و همراه با سختی هاست و اگر دلبسته شدن و لذت خواهی آن پیامدهای تلخ را دارد، پس نباید به آن دل بست. آنچه را نپاید، دل بستگی نشاید رضایت از… بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(13)

نوشته شده توسطصداقت...! 19ام مرداد, 1393
اينها همان كسانند كه آخرت را به زندگى دنيا فروخته اند لذا در مجازات آنها تخفيف داده نمى شود و كسى آنها را يارى نخواهد كرد.(85 بقره) نکته تفسیری: چرا خدا  یهود را به  این عذاب تهدید کرده است؟ این انگیزه  مربوط به چه عملی؟ به هر حال مگر به گوشه ای از… بیشتر »

شکی نماند!

نوشته شده توسطصداقت...! 18ام مرداد, 1393
گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی از پای تا سرت همه نور خدا شود در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی وجه خدا اگر شودت منظر نظر زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 18ام مرداد, 1393
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ابلیس به خدای عز و جل عرض کرد: به عزتت سوگند تا هستم نسل آدم را مادام که جان در بدن دارند گمرا ه می کنم. خدا فرمود: به عزتم سوگند تا زمانی که فرزندان آدم از من آمزش بخواهند آن ها را می آمرزم. حکایت و… بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(12)

نوشته شده توسطصداقت...! 18ام مرداد, 1393
و پا ره اى از آنها عوامانى هستند كه كتاب خدا را جز يك مشت خيالات و آرزوها نمى دانند، و تنها به پندارهايشان دل بسته اند! (78 بقره) نکته تفسیری: عوام؟  یعنی چه به پندارهایشان دل بسته اند؟ فرقی بین عوام ما و یهود هست؟ آيات مورد بحث جمعيت آنها را به دو… بیشتر »

خدا را!

نوشته شده توسطصداقت...! 17ام مرداد, 1393
مکن  از خواب بیدارم خدا را که دارم خلوتی خوش با خیالش چرا حافظ چو می ترسیدی از هجر نکردی شکر ایام وصالش!! بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 17ام مرداد, 1393
مردی دانش بسیار می اندوخت و به آن عمل نمی کرد. حکیمی به او گفت: اگر عمر خویش را به جمع سلاح فنا کنی پس کی به جنگ خواهی رفت؟ حکایت و حکمت2/ حسین دیلمی/ ص 55 بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(11)

نوشته شده توسطصداقت...! 17ام مرداد, 1393
گفتند: از خدايت بخواه براى ما روشن كند بالاخره چگونه گاوى باشد؟ زيرا اين گاو براى ما مبهم شده ! و اگر خدا بخواهد ما هدايت خواهيم شد!.(70 بقره) نکته تفسیری: چرا بنی اسرائیل این قدر سوال می کردند؟ چرا این قدر توصیف برای  یک گاو؟چه درسی برای ما دارد؟ ب… بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 16ام مرداد, 1393
یکی از بزرگان عرفا می گفت: سی سال است از یک الحمدلله که گفته ام در پیشگاه خدا استغفار می کنم. گفتند: چگونه بوده است؟ گفت حریقی شب هنگام در بغداد روی داد. من بیرون رفتم تا وضع دکان خود را ببینم. گفتند حریق از مغازه تو دور است. گفتم: الحمدلله سپس با… بیشتر »

امضا می کنیم!

نوشته شده توسطصداقت...! 16ام مرداد, 1393
قلب ها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید تا برای شما امضا کنیم که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آنجا هست.! جرعه وصال/ چکیده ای از اندیشه های آیت الله بهجت/ ص 28 بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(10)

نوشته شده توسطصداقت...! 16ام مرداد, 1393
  كسانى كه (به پيامبر اسلام ) ايمان آورده اند، و يهود و نصارى و صابئان  آنها كه ايمان بخدا و روز رستاخيز آورده اند و عمل صالح انجام داده اند پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است ، و هيچگونه ترس و غمى براى آنها نيست(62 بقره) نکته تفسیری: این آیه چه می گو… بیشتر »

کو صبر و چه دل!

نوشته شده توسطصداقت...! 15ام مرداد, 1393
گفتی که تو را شوم مدار اندیشه دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه کو صبر و چه دل کانچه دلش می خوانند یک قطره خون است و هزار اندیشه بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 15ام مرداد, 1393
فقیری تهیدست خواجه ای ثروتمند را گفت: اگر من در سرای تو بمیرم با من چه می کنی؟ خواجه گفت: کفن می کنم و به گور می سپارم. فقیر گفت: امروز به زنده گی مرا پیراهنی پوشانو چون بمیرم بی کفن به خاک بسپار. خواجه بخندید و او را پیراهن بخشید. حکایت و حکمت… بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(9)

نوشته شده توسطصداقت...! 15ام مرداد, 1393
و (نيز به خاطر بياوريد) زمانى را كه گفتيد: اى موسى هرگز حاضر نيستيم به يك نوع غذا اكتفا كنيم ، از خداى خود بخواه كه از آنچه از زمين مى رويد، از سبزيجات خيار، سير، عدس ، و پياز براى ما بروياند، موسى گفت : آيا غذاى پستتر انتخاب مى نمائيد (اكنون كه چنين اس… بیشتر »

خدا گواه!!!!!!!!

نوشته شده توسطصداقت...! 14ام مرداد, 1393
گرم نه به پیر مغان در بروی بگشاید کدام در بزنم چاره از کجا جویم تو خانقاه  و  خرابات در میانه مبین خدا گواه که هر جا که هست با اویم!! بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 14ام مرداد, 1393
از عیسی علیه السلام پرسیدند: کدام یک از مردم شریف ترند؟ حضرت دو مشت خاک از زمین برداشت و گفت کدام یک شریف تر است؟ آن گاه خاک ها را بر زمین ریخت و فرمود مردم همه خاکند و امتیاز و برتری آنها تنها تقوا و پرهیزکاری است. حکایت و حکمت 2/ حسین دیلمی/ ص 28 بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(8)

نوشته شده توسطصداقت...! 14ام مرداد, 1393
و(یاد کنید) آنگاه که شما را از فرعونیان نجات دادیم که شما را به سختی آزار می دادند، پسرانتان را سر می بریدند و زنانتان را زنده می گذاشتند و در آن(مصایب) آزمونی بزرگ از سوی پروردگارتان بود(49 بقره) نکته تفسیری: خدا در آیات قبلی نعمت های بنی اسرائیل را… بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 13ام مرداد, 1393
الهی! وای بر من اگر دلی از من برنجد! الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی/ ص21 بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 13ام مرداد, 1393
علامه حسن زاده آملی می گوید: درس اتاد شعرانی تقریبا هیچ تعطیلی نداشت در طول سال تنها دو روز تعطیل بود یکی عاشورا و دیگر شهادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و امام حسن مجتبی علیه السلام. یک روز پر برف زمستانی برای درس به منزل ایشان رفتم و عذر خواهی… بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(7)

نوشته شده توسطصداقت...! 13ام مرداد, 1393
و از صبر و نماز یاری بگیرید و البته جز بر خاشعان بسی گران است. آنهایی که می دانند حتما به لقای پروردگارشان می رسند و به سوی او باز می گردند(45 و 46 بقره) نکته تفسیری: ظن دارند می رسند به لقا؟ لقای پروردگار یعنی چه؟صبر یعنی چه؟ یعنی چه یاری بگیر… بیشتر »

همه چیز از یک نگاه شروع شد!

نوشته شده توسطصداقت...! 12ام مرداد, 1393
هر چند امنیت و اخلاق محل مشکلی ندارد ولی از توقف در آن محل اذیت می شدم . راه دیگری نبود،باید صبر می کردم تا ماشین مناسبی برای رفتن پیدا شود. صداها مرتب بلندتر می شد. قبل از رسیدن به محل هر دو را که دیدم می شناختم و از هر دو تصویر زیبایی در ذهن داشتم. یک… بیشتر »

پرسیدم!!!

نوشته شده توسطصداقت...! 12ام مرداد, 1393
امروز که از خواب بیدار شدم از خودم پرسیدم زندگی چه می گوید؟ جواب را در اتاقم پیدا کردم سقف گفت: اهداف بلند داشته باش. پنجره گفت: دنیا را بنگر ساعت گفت: هر ثانیه را غنیمت شمار آیینه گفت: قبل از هر کار و کلامی به بازتاب آن بیندیش تقویم گفت: در حال… بیشتر »

دوست ندارم!!!

نوشته شده توسطصداقت...! 12ام مرداد, 1393
یکی از دانشمندان گوید: از بانویی پرسیدم: آیا مرگ را دوست داری؟ گفت: خیر. پرسیدم: چرا؟ گفت : اگر نزد انسانی گناه کنم دیدار او را دوست ندارم چگونه با گناهان بسیار دیدار خدای متعال را دوست بدارم؟ حکایت و حکمت2/ حسین دیلمی/ ص 26 بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(6)

نوشته شده توسطصداقت...! 12ام مرداد, 1393
هنگامى كه پروردگار تو به فرشتگان گفت : من در روى زمين جانشين و حاكمى قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند : پروردگارا آيا در آن مخلوقی قرار می دهی که فساد کند و خون ها بریزد حال آنکه ما تو را به پاکی می ستاییم و تقدیست می کنیم؟ گفت: من آن می دانم که شما نمی دا… بیشتر »

زندگی!

نوشته شده توسطصداقت...! 11ام مرداد, 1393
زندگی پنجره ای باز به دنیای وجود تا که این پنجره باز است جهانی با ماست آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست فرصت بازیِ این پنجره را دریابیم! بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 11ام مرداد, 1393
ام حَسّان بانوی زاهدی بود که در خانه اش جز یک پاره حصیر کهنه چیز دیگری نبود. به او گفتند: اگر از بستگانت در خواست کنی کمک خواهند کرد. گفت من دنیا را از مالک آن درخواست نمی کنم چگونه از دیگران که قدرتی ندارند سوال کنم؟ حکایت و حکمت/ حسین دیلمی / ص 17 بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(5)

نوشته شده توسطصداقت...! 11ام مرداد, 1393
همانان که پیمان خدا را پس از تاییدش می شکنند و آنچه را خدا به پیوستن آن امر کرده می گسلند و در زمین فتنه به پا می کنند. همین ها زیانکارانند(27 بقره) نکته تفسیری: همانان یعنی چه کسانی؟ کدام پیمان؟ ما کی با خدا پیمان بستیم؟ پیوستن به چه؟ چرا فسادگرند؟… بیشتر »

رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز!

نوشته شده توسطصداقت...! 10ام مرداد, 1393
اگر چه حسن تو از عشق غیر مستغنی است من آن نیم که ازین عشقبازی آیم باز غرض کرشمه حسنت ورنه حاجت نیست جمال دولت محمود را به زلف ایاز بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 10ام مرداد, 1393
سقراط حکیم گوید: دنیا به آتش افروخته ماند که چون زیاده طلب کنی سوخته شوی و چون به قدر حاجت برگیری با فروغ آن راه را از چاه بازشناسی. حکایت و حکمت 2/ حسین دیلمی/ ص 31 بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(4)

نوشته شده توسطصداقت...! 10ام مرداد, 1393
(خدایی) که زمین را برای شما بستری هموار و آسمان را سرپناهی قرار داد و از آسمان آبی نازل کرد که  بدان از میوه ها  رزقی برایتان برآورد. پس برای خدا همتایان قرار ندهید در حالی که می دانید(22 بقره) صفحه 4   نکته تفسیری:   خداوند در این آیه می فرماید «در… بیشتر »

گله از یار!!!!!

نوشته شده توسطصداقت...! 9ام مرداد, 1393
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ عشق بازان چنین، مستحق هجرانند بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 9ام مرداد, 1393
به حضرت عیسی علیه السلام گفتند: چرا برای خود خانه ای نمی سازی؟ فرمود: نمی خواهم خود را به چیزی مشغول کنم که نمی خواهد تا ابد با من باشد. حکایت و حکمت 2/ حسین دیلمی/ ص57 بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!(3)

نوشته شده توسطصداقت...! 9ام مرداد, 1393
و چون به ایشان گفته شود در زمین فساد نکنید گویند جز این نیست که ما اصلاحگرانیم به هوش باش که همین ها تبهکارانند ولی نمی فهمند(11 و 12 بقره) نکته تفسیری: چطور می شود انسان فسادگر باشد و خود را اصلاحگر بداند؟ آيه فوق ، اشاره روشنى به مسائله فريب وجدان… بیشتر »

این کار کی کنم!

نوشته شده توسطصداقت...! 8ام مرداد, 1393
از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم کو پیک صبح تا گله های شب فراق با آن خجسته طالع فرخنده پی کنم این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم بیشتر »

فرشته مرگ!

نوشته شده توسطصداقت...! 8ام مرداد, 1393
فرشته مرگ به رابعه عدوی رسید. رابعه پرسید تو کیستی؟ عزرائیل گفت: من بر هم زننده لذت ها، یتیم کننده بچه ها و بیوه کننده زن ها هستم! رابعه گفت: چرا همه اش از بدی خودت گفتی؛ چرا نمی گویی من رساننده دوست به دوست هستم! حکایت و حکمت 2/ حسین دیلمی/ ص 50 بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!

نوشته شده توسطصداقت...! 8ام مرداد, 1393
آن کتاب [بلند مرتبه] هیچ تردیدی در آن نیست، راهنمای پرهیزگاران است(2 بقره) نکته تفسیری: مسلما قرآن براى هدايت همه جهانيان نازل شده ، ولى چرا در این آيه هدايت قرآن مخصوص پرهيزكاران معرفى گرديده ؟ علت آن اين است كه تا مرحله اى از تقوا در وجود انسان… بیشتر »

عید انه!

نوشته شده توسطصداقت...! 7ام مرداد, 1393
خدایا فطرمان را فاطر ایمانمان را فاخر روحمان را طاهر اماممان عجل الله تعالی فرجه الشریف را ظاهر بفرما عید دوستان خدا بر همه  مبارک. بیشتر »

درسی از بهلول!

نوشته شده توسطصداقت...! 7ام مرداد, 1393
روزی بهلول را در گورستان دیدند که روی قبر نشسته با مردگان از گذشته صحبت می کند. گفتند: تو زنده ای چرا با مردگان معاشر شده ای؟ جواب داد: با کسانی مجالست می نمایم که تا با ایشانم مرا از غفلت و غرور باز می دارند و چون از ایشان دور شوم مطمئنم که غیبتم… بیشتر »

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار!

نوشته شده توسطصداقت...! 7ام مرداد, 1393
با رالها تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم(سوره حمد آیه 5) نکته تفسیری: علت ذكر صيغه جمع در نعبد و نستعين (چرا می گوییم می پرستیم و ... نه می پرستم و ...؟) این آیات  و همچنين آيات بعد كه همه به صورت جمع است نشان مى دهد كه اساس عبادت م… بیشتر »

بارخدایا!

نوشته شده توسطصداقت...! 6ام مرداد, 1393
بارخدایا تویی آن که برای بندگانت دری به سوی عفوت گشوده ای و آن را توبه و بازگشت نامیده ای ... از کارهای برگزیده و واجبات مخصوصه ماه رمضان را قرار داده ای ... همان ماهی که از همه زمان ها و روزگارها برتری داده و بر همه وقت های سال برگزیده ای... این ما… بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 6ام مرداد, 1393
الهی! اگر من بنده نیستم تو که مولای من هستی گاه گاهی می نمایی و می ربایی ، نمودنت چه دل نشین و ربودنت چه شیرین الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی/ ص 67و 68 بیشتر »

جزء سی ام، پیام زندگی

نوشته شده توسطصداقت...! 6ام مرداد, 1393
همانا ما از عذابی نزدیک بیمتان دادیم روزی که شخص به آنچه پیش فرستاده بنگرد و کافر گوید کاش خاک بودم(40 نبأ) آن روزی است که آدمی آنچه کوشیده به یاد آورد(35 نازعات)، روزی که رازها فاش گردد(9 طارق) روزی که مردم مانند پروانه های پراکنده باشند(4 قارعه)… بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 5ام مرداد, 1393
الهی! دل بی حضور چشم بی نور است نه این صورت بیند نه آن معنا! بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 5ام مرداد, 1393
دست و پا بریده ای،  هزار پایی بکشت. صاحبدلی بر او گذر کرد و گفت: سبحان الله با هزار پای که داشت چون اجلش فرا رسید از بی دست و پایی نتوان گریختن. گزیده گلستان سعدی/ سید اکبر میر جعفری/ ص 113 بیشتر »

دریاب کار ما!

نوشته شده توسطصداقت...! 5ام مرداد, 1393
در هر طرف ز خیل حوادث کمین گهیست زان رو عنان گسسته دواند سوار عمر بی عمر زنده ام من و این بس عجب مدار روز فراق را که نهد در شمار عمر بیشتر »

جزء بیست و نهم، پیام زندگی

نوشته شده توسطصداقت...! 5ام مرداد, 1393
و پروردگارت را بزرگ دار(3 مدثر)، چه شده شما را که برای خدا عظمت قائل نمی شوید؟ (13 نوح) آیا انسان می پندارد که بی هدف رها می شود؟ (36 قیامت) مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان به عمل نیکوتر است (2 ملک) هر که خدا و رسولش را… بیشتر »

دوستان همراه!

نوشته شده توسطصداقت...! 4ام مرداد, 1393
دلت دریاست...می دانم پر از احساس باران است و این زیباست می دانم در این ایام نورانی دعایم کن که قلبت چشمه جوشان خوبی هاست می دانم... بیشتر »

مارمولک!

نوشته شده توسطصداقت...! 4ام مرداد, 1393
صدای جمعیت حاضر که همه با هم جمله «سبحانک یا لا اله الا انت...» را تکرار می کردند روح خاصی به فضای معنوی مسجد آجری هزار ساله می داد. در حیاط  هم جمعیت فشرده و منظم تر از صف های نماز جماعت نشسته بودند. هوا کمی گرم بود. پاهایم کمی خسته شده بود ولی فضای کا… بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 4ام مرداد, 1393
الهی اگر جز این در، در دیگر هست نشان بده! تا تو لبیک نگویی کجا من الهی گویم. الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی/ صص 70 و 71 بیشتر »

جزء بیست و هشتم، پیام زندگی

نوشته شده توسطصداقت...! 4ام مرداد, 1393
آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است خدا را تسبیح می گویند(1حشر و 1 صف) او خدایی است که جز او معبودی نیست، فرمان روایی پاک، عاری از هر نقصی، ایمنی بخش، نگاهبان، شکست ناپذیر، قدرت مدار و با کبریاست(23 حشر) خدا مولای شماست(2 تحریم)، بهترین نام ها و… بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 3ام مرداد, 1393
وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم. دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی گفت: مگر خردی فراموش کردی که درشتی می کنی!!! گزیده گلستان سعدی/ سید اکبر میر جعفری/ ص 127 بیشتر »

جلوگیری از فرار مغزها!

نوشته شده توسطصداقت...! 3ام مرداد, 1393
اگر انسان مسلمان بخواهد متمدن به تمدن اسلام باشد و دیگران را به حقایق اسلام دعوت کند یا افراد مسلمان را در اسلام برقرار و ثابت نگاه دارد که به بلاد کفر فرار نکنند باید کاملا حقوق و حدود اسلامی را بشناسد و به آنها عمل کند. جرعه وصال(چکیده ای از… بیشتر »

جزء بیست و هفتم، پیام زندگی

نوشته شده توسطصداقت...! 3ام مرداد, 1393
همانا قرآن را برای پندآموزی آسان کردیم پس آیا پند گیرنده ای هست؟(17، 22، 32 قمر) کسانی که به خدا و پیامبران ایمان آورند آنها راستگویان و گواهان نزد پروردگارشانند(19 حدید) هر کجا باشید او با شماست و خدا به آنچه می کنید بیناست(4 حدید) برای انسان جز… بیشتر »

این نشان دهنده آن است که...

نوشته شده توسطصداقت...! 2ام مرداد, 1393
مسائل منطقه از مسائل کشور جدا نیست؛ که یک مسئله‌‌ى اساسى و مهم امروز، همین مسئله‌‌ى فلسطین و مسئله‌‌ى غزه است. خب، مسائل غزه و مصائبى که… بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 2ام مرداد, 1393
مردی به نام «قلیب» خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شرفیاب شد و عرض کرد: من با زحمات بسیار آماده سفر حج شدم اما موفق به مسافرت نشدم. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای قلیب! بر تو باد به نماز جمعه که حج مستمندان است. حکایت و حکمت… بیشتر »

الهی!

نوشته شده توسطصداقت...! 2ام مرداد, 1393
الهی تا کنون به نادانی از تو می ترسیدم و اینک به دانایی از خودم می ترسم خنک آن کس که وقف تو شد! الهی نامه آیت الله حسن زاده آملی/ صص 14 و 60 بیشتر »

جزء بیستم وششم، پیام زندگی

نوشته شده توسطصداقت...! 2ام مرداد, 1393
خداوند دوستدار و مولای کسانی است که ایمان آوردند ولی کافران را مولایی نیست(11 محمد) خدا ایمان را محبوب شما کرد و آن را در دل های شما آراست و انکار و نافرمانی و عصیان را منفور شما گردانید(7 حجرات) محققا کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست و استقامت… بیشتر »

مخمور جام عشقم!

نوشته شده توسطصداقت...! 1ام مرداد, 1393
در انتظار رویت ما و امیدواری در عشوه وصالت ما و خیال و خوابی حافظ چه می نهی دل تو در خیال خوبان کی تشنه سیر گردد از لمعه سراب! بیشتر »

حکایت!

نوشته شده توسطصداقت...! 1ام مرداد, 1393
کسی مژده  پیش انوشیروان عادل آورد و گفت : شنیدم فلان دشمن تو را خدای عزوجل برداشت. گفت : هیچ شنیدی که مرا بگذاشت اگر بمرد عدو جای شادمانی نیست                  که زندگانی ما نیز جاودانی نیست عدو= دشمن گزیده گلستان سعدی/ سید اکبر میر جعفری/ ص 66 بیشتر »

جزء بیست و پنجم پیام زندگی

نوشته شده توسطصداقت...! 1ام مرداد, 1393
خدا را به بندگان لطف و محبت بسیار است(19 شوری) اگر خدا روزی بندگان را وسیع و فراوان کند در روی زمین ظلم و طغیان بسیار کنند لیکن به اندازه ای که بخواهد(و صلاح بداند) نازل می گرداند که خدا به احوال بندگانش آگاه و بیناست(27 شوری) آدمی به دعا دایم تمن… بیشتر »